اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 147
نمايش فراداده

حتى در خطاب به خدايان دروغين مشركان و بت‏ها، شبيه آن پرسش‏ها را مطرح مى‏كرد و مسلم است كه اين پرسش‏هارا به منظور تنبّه مشركان اظهار داشته است:

فَراغَ إِلى‏ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَلا تَأْكُلُونَ * ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ؛(27)

پس پنهانى به سوى خدايشان رفت و به ريشخند گفت: آيا غذا نمى‏خوريد؟ چرا سخن نمى‏گوييد؟ گاهى نيز از چرايى و علت پرستش بت‏ها پرسش مى‏نمود؛

إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيّاً * إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ‏تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَلايُبْصِرُ وَلايُغْنِى عَنْكَ شَيْئاً؛(28)

او پيامبرى بسيار راستگو بود، چون به پدرش گفت: پدر جان، چرا چيزى را كه نمى‏شنود و نمى‏بيند و از تو چيزى را دور نمى‏كند، مى‏پرستى؟

اين پرسش نيز حاوى استدلال‏هايى محكم و استوار است. و آخرين مورد اين كه چون باشجاعت دربرابر تماميت كفر و شرك ايستاد، فرمود:

فَأَىُّ الفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(29)

پس اگر مى‏دانيد، كدام يك از ما دو دسته به ايمنى سزاوار تر است.

ازجمله پيامدها و فوايد اين پرسش‏ها كه در برخى موارد به صورت پى‏درپى ومتوالى طرح و القا مى‏گرديد، اين بود كه پايه‏هاى سست باورهاى شرك‏آميز به‏لرزه مى‏افتاد و فرصت براى طرح پيام‏هاى توحيدى فراهم مى‏آمد.

به‏عنوان نمونه، درمحاجّه مذكور در سوره انبياء، پس از فرو ريختن كاخ سست بنياد اعتقاد شرك، فرمود:

قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشّاهِدِينَ؛(30)

گفت: بلكه پروردگار شما خداى آسمان‏ها و زمين است كه آنها را پديد آورده است و من بر اين واقعيت از گواهانم.

همچنين در احتجاجى كه در سوره مريم دربرابر عمو يا پدر دارد، پس از طرح پرسش‏هايى مستدل و تكان دهنده، شروع به القاى پيام مى‏كند؛

يا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ العِلْمِ ما لَمْ‏يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيّاً؛(31)