اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 154
نمايش فراداده

چون نمرود به گمان باطلش، خود را زنده كننده و ميراننده دانست، ابراهيم با حجت قاطع‏ترى او را بر سر جايش نشاند:

قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ؛(48)

ابراهيم گفت: خداى من خورشيد را از خاور برمى‏آورد، تو آن را از با ختر برآور. پس آن‏كس كه كفر ورزيده بود مبهوت ماند و بدين ترتيب حجت و استدلالى آورد كه جدال‏پذير و قابل مناقشه نبود.

چنان‏كه پيش‏تر گفتيم، شيوه كلى جدال نيكو شامل روش‏هاى جزيى و عملى متعددى است كه در منطق جدلى ابراهيم به نيكى به كار رفته است.

برخى از اين روش‏ها عبارتند از:

الف) روش اقناع تدريجى

در تعدادى از مناظره‏هاى ابراهيم، شاهد نوعى همراهى با مخاطبان و تلاش براى جذب تدريجى آنان به سوى حقيقت هستيم. اين روش را استدراج نيز ناميده‏اند كه به مفهوم بازكردن راه براى جذب مخاطب به سوى پيام‏هاى تبليغى مطلوب است.

در اين روش گاهى مبلّغ، على‏رغم اعتقاد قاطع و جازم به عقايدى، در برخورد و مناظره با مخاطب، موقتاً از آن عقايد تنازل مى‏نمايد و خود را در مقام بحث، همراه و هم‏عقيده مخاطب قلمداد مى‏كند. بدين‏ترتيب نوعى همبستگى و همدلى ميان طرفين مناظره به وجود مى‏آيد كه در اقناع مخاطب مؤثر خواهد بود.

بارزترين نمونه كاربرد اين شيوه در همان مناظره ستاره‏پرستان است كه دربرابرشان، در مرحله اول جدال، كواكب آسمان و ماه و خورشيد را خداى خود فرض مى‏كند؛ فَلَمّا رَءَا القَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّى، در حالى كه آيه پيش از آن صراحت دارد كه او از اهل يقين و بيناى ملكوت آسمان و زمين است، پس فرض جدى بودن كلام ابراهيم، به كلى مردود است: