با شناخت مختصر شأن نزول كه شرايط و زمان نزول آيات قرآن را بهدست مىدهد، مىتوان بهخوبى به شيوههاى دعوت پى برد، چرا كه از عناصر مهم تبليغ، تناسب پيامهاى تبليغى با شرايط موجود از جمله وضعيت فكرى، روحى و اجتماعى مخاطبان است. پس در مورد آيات قرآن، با شناخت مفهوم آيات و بررسى احوال مخاطبان در هنگام نزول، شيوه تبليغى قرآن در آن مقطع خاص استنباط مىگردد. و ما برآنيم كه هيچ سوره و بيان قرآنى فاقد يك شيوه تبليغى نيست.
از طرفى، در تبيين و تثبيت محورهاى اساسى عملى و عقيده اسلامى مانند اصل توحيد، شاهد اتخاذ شيوههاى متنوع و جذاب در شرايط گوناگون هستيم؛
گاهى قرآن براى نفى شرك برهان اقامه مىكند؛ لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلّا اللَّهُلَفَسَدَتا(2)
(اگر درآسمان و زمين خدايانى جز الله بود، آن دو به تباهى كشيده مىشدند)
اين راه فكر وانديشه براى اقامه توحيد است. و گاهى مىفرمايد:
لاتُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌعَظِيمٌ(3)
(به خدا شرك نورز كه شرك ستم بزرگى است) و اين راه ذكر و عمل و حكمت عملى است.(4)
اين همه بدان منظور است كه هيچكس در هيچ شرايطى از پرتو هدايت قرآن محروم نگردد:
قرآن كريم اين راهها را به هم مىپيوندد تا اگر كسى در راه دل قوى شد بتواند از قوت راه دل، ضعف راه عقل را جبران كند و اگر كسى در راه عقل و انديشه قوى شد بتواند در پرتو قدرت عقل ضعف راه دل را ترميم كند.(5)
در اينجا به منظور اثبات اين تنوع، به عناوين شيوههاى شناخته شده و استخراج شده دعوت قرآن كه از ظاهر آيات و تفاسير آنها برداشت مىشود، اشاره مىكنيم:
شيوه مناظره و مجادله، شيوه آسانگيرى (يُسر)، شيوه رحمت و مهربانى، تشويق و بشارت، انذار به فرجام سوء دنيوى و اخروى، خطاب به تمام ابعاد وجودى انسان مثل فطرت و دل، و عقل و خرد، شيوه آزادمنشى و پرهيز دادن از تقليد و خرافه پرستى، برخورد متناسب با روحيات اقشار مختلف مخاطبان، تكليف به اندازه توان، پيشگيرى از تهمتها، استفاده از ضربالمثلها و حكمتها، يادآورى نعمتهاى الهى، يادآورى سرگذشت تلخ و شيرين پيشينيان به منظور تشويق و عبرت آموزى، اصرار بر همراهى قول و فعل، پرهيز از نفاق، شيوه تكرار جمله يا آيه، سؤال پيچكردن (طرح پرسشهاى پىدرپى)، حفظ عزت و كرامت انسانى، وعظ و اندرز ناصحانه و... دهها شيوه ديگر كه براى هر يك مىتوان نمونههاى متعدد ذكر نمود.