2. شيوههاى اسوههاى قرآنى
اسوههاى قرآنى
از طرفى، در قرآن با چهرههاى متنوع اسوههايى آشنا مىشويم كه هر يك داراى صفات و شرايط ويژهاىبوده، و روشهاى متعدد تربيتى و تبليغى را آزموده و براى هدايت مخاطبان به كار بستهاند. قرآن گاهى
اسوه تمام عيار و همه جانبهاى چون رسولخدا(ص) را معرفى و توصيف مىكند: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى
رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(6) و گاهى اسوه چند جانبه و حاوى ويژگيهاى مطلوب در زندگى دنيوى
و اخروى، مانند حضرت نوح و ابراهيم : (قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إِبْراهِيمَ
وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ...)(7) و
زمانى اسوه يك جانبه در زمينهاى خاص را مانند طالوت، اسوه فرماندهى: (وَقالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ
إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً).(8)قرآن، گاهى از ميان مردان اسوهاى معرفى مىكند مانند ادريس و داود و... : (وَاذكُرْ فِى الكِتابِ
إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيّاً)(9) و زمانى از ميان زنان برجسته و تاريخ ساز :(يامَرْيَمُ
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى نِساءِ العالَمِينَ).(10)قرآن كريم در مقام قوه جاذبه و معرفى ملكه عفاف، هم تمثيل از مرد مىآورد و هم از زن، يوسف و مريم...
هم يوسف مبتلا شد و در اثر عفاف نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت.(11)اسوه قرآنى گاه از ضعيفترين اقشار جامعه ظهور مىكند، چون موسى، ايوب، هود و... و گاهى از درون
دربار پادشاهى مانند سليمان، مؤمن آلفرعون و آسيه و....پارهاى از اسوههاى قرآن مانند مؤمن آلفرعون و اصحاب كهف، در مدتى كوتاه به دعوت اسلام
پرداختهاند و پارهاى چون نوح و لقمان، دهها سال و حتى قرنها بدين مأموريت اشتغال داشتهاند.برخى از ايشان مانند سليمان در آسايش و برخى ديگر در سختى و رنج بسيار به دعوت پرداختهاند مانند
يوسف در زندان عزيز مصر و پيامبر اسلام تحت فشار مشركان.در فرهنگ قرآن، همچنين گاهى فرد به عنوان اسوه معرفى مىشود و گاهى جماعت و گروهى به مثابه الگوى
دستهها و جماعتها به جامعه انسانى نشان داده مىشود، جماعتهاى نمونهاى چون اصحاب كهف :
(إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدًى)(12)