3 . گسترش دعوت بر اساس شرايط - اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان - نسخه متنی

مصطفی عباسی مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 . گسترش دعوت بر اساس شرايط

اين جنبه از بطن دو شيوه گذشته استنباط و استخراج مى‏شود، بدين ترتيب كه انتقال از يك‏مرحله و ورود
به مرحله ديگر، همواره در تبليغ حكيمانه نبوى بر پايه دلايلى بوده است كه مى‏توان ازجمله، به تغيير
شرايط، شدت و ضعف دشمنى و عناد مشركان و يا وضعيت خانوادگى و پشتوانه حقوقى رسول‏خدا اشاره كرد.

مبلّغ حكيم وظيفه دارد ضمن حفظ روحيه پشتكار و تلاش بى‏وقفه و پى‏گيرى اهداف مقطعى نگاه اصلى را
متوجه هدف نهايى گرداند و اين مهم مستلزم اتخاذ شيوه‏هاى انعطاف‏پذير و قابل تغيير در مسير دعوت
است.

پيامبر بزرگ اسلام، بر اين اساس در هر مقطع با در پيش گرفتن شيوه‏هاى جديد، موجبات گسترش دعوت را
فراهم مى‏آورد؛ آن‏گاه كه به هيچ روى امكان تبليغ دين نبود، تنها با رفتار موحدانه خود و عبادت
حنيفانه و عدم احترام بت‏ها و التزام به فضايل اخلاقى به تبليغ عملى مى‏پرداخت و آن زمان كه ابلاغ
دين به تك تك افراد ميسر شد، به اين كار آغاز كرد، اما اظهار دين ميسر نبود.

در مقطع بعد، توانست برخى
از مظاهر مسلمانى از جمله طواف و نماز به شيوه مخصوص را در كنار كعبه به نمايش بگذارد.

در كتاب سيره
رسول الله آمده است:

پس از اسلام آوردن عمر بن الخطاب، مسلمانان جرأت يافتند و تكبيرگويان از خانه (16)
آن‏گاه كه به حمايت حقوقى ابوطالب و حمايت مالى خديجه پشتگرم بود به نيكى از آن بهره برد و چون آنها
را از دست داد نوعى هجرت را براى حفظ انجمن نومسلمانان مقرر كرد وبه شِعب پناه آورد كه چنان كه تاريخ
مى‏گويد، استقامت مسلمانان در محاصره اقتصادى شعب ابى‏طالب تا حدودى مشركان را تحت تأثير قرار
داد.

زمانى نيز كه خطر همه جانبه، مسلمين را تهديد مى‏كرد و ناچار شد راه گريزى به بيرون از قلمرو
مشركان بيابد، عده‏اى از آنان را به حبشه فرستاد. اين اقدام موفق، شناخت كامل پيامبر را از اوضاع
پيرامون خود نشان‏مى‏دهد.

نمونه ديگر را در تغيير سياست تبليغى پيامبر پس از انذار عشيره مى‏بينيم؛
آن حضرت كه در ابتدا مأمور بود به خويشان نزديك وعشيره اقربين خود يعنى خاندان‏هاى قريش هشدار و
انذار دهد، چون سرسختى ايشان را دربرابر اسلام و پافشارى ايشان را بر كفر و ضلال ديد و مرگ ابوطالب،
بزرگ‏ترين حامى خود را ازدست داد، به فكر تبليغ طوايف و قبايل ديگر عرب افتاد و از نزديك‏ترين
قبيله نيرومند و ثروتمند عرب يعنى ثقيف آغاز كرد.(17)

پس از نوميدى از ايمان مردم مكه و طايف، در شيوه تبليغى خود تجديد نظر نمود و درصدد بسط دعوت در
سرتاسر عربستان و خروج از بن بست محدوده قبايل قريش برآمد. اما اين كار نيز به خاطر هم پيمانى‏هاى
متعدد آنها با قريش و بى ياور بودن رسول‏خدا(ص)، اقدامى خطرناك به شمار مى‏رفت.

از اين رو پيامبر
تصميم گرفت در موسم حج به قبايل مختلف مراجعه كند تا در پناه بنى‏هاشم و بقيه تازه مسلمانان، تبليغ
مؤثرترى انجام دهد.

/ 429