1. اصحاب اخدود، اسوه جان نثارى در راه توحيد
بارزترين صفت اصحاب اخدود كه آنان را به مقام الگويى مىرساند، جانفشانى و فداكارى بىدريغ در راهاعتقاد توحيدى است. با پذيرفتن هر يك از روايات تاريخى موجود در مورد چگونگى و مصداق قصه اصحاب
اخدود، آنچه مسلم و يقينى است، مقاومت و رشادت اين گروه دربرابر تهديدهاى جدى سركردگان كفر است، كه
مىخواستند زندگى دنيا را به بهاى ايمان به آنها دهند و اينان بر ايمان خويش تا آخرين لحظه پاى
فشردند؛وَما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ العَزِيزِ الحَمِيدِ.(3)و بر آنان عيبى نگرفته بودند جز اينكه به خداى ارجمند ستوده ايمان آورده بودند.ديدگاه مشهور درباره ماجراى اصحاب اخدود كه مورد اعتراف بيشتر مفسران و سيرهنويسان است را به طور
خلاصه از سيره ابنهشام مىآوريم:ذونواس با سربازانش بهسوى آنها رهسپار شد و به يهوديت دعوتشان كرد و ميان كشتهشدن ودين يهود،
مختارشان ساخت. پس كشته شدن را برگزيدند و چالههايى (اخدود) برايشان حفرنمود و بسيارى را سوزاند و
بسيارى را با شمشير كشت و مثلهكرد تا به نزديك بيست هزار شدند و آيات سوره بروج در شأن ذونواس و
سپاهش نازل گشت.(4)شرح بيشتر ماجرا، بنا به نقل على بن ابراهيم قمى در تفسير سوره بروج چنين است:اصحاب اخدود كشته شدند و سبب آن اين بود كه ذونواس آخرين پادشاه از ملوك حمير، حبشيان را به حمله به
سرزمين يمن واداشت و خود به دين يهود درآمد و حميريان را به اين آيين فرمان داد و خود را يوسف ناميد.مدتى بدينسان گذشت تا بدو خبر رسيد كه در نجران بازماندگان قومى نصرانى بهسرمىبرند كه دين عيسى
و حكم انجيل را گردن مىنهند و پيشوايشان عبدالله بن بريامن است. اطرافيان پادشاه، او را به عزيمت
به سوى آن قوم و تحميل آيين يهود برايشان تشويق كردند.