محور دهم: ادب و احترام وافر دربرابر مردم
در سيره هيچ شخصيتى در طول تاريخ به اندازه سيره درخشان رسول مكرم اسلام، احترام و ادب برخاسته ازعمق جان در قبال انسانها به چشم نمىخورد. او در مقام دعوت، حتى در مواجهه با كافران و مشركان نيز
با نهايت احترام و ادب سخن مىگفت و رفتار مىكرد. اين قطعاً يكى از اسرار موفقيت چشمگير رسولخدا
در مدتى اندك بوده است. امروزه بيشتر از پيش ثابت شده است كه نفوذ در دل و اعماق جان مخاطب، مبلّغ را
از بسيارى تلاشهاى ضرورى، خسته كننده و زمانبر بى نياز مىكند. البته اين نحوه سلوك، ثمره غرق
شدن پيامبر در بحر بيكران قرآن است، كه همواره مبلّغان را به رعايت ادب توصيه فرموده است:قُولُوا للِنّاس حُسناً؛(95)و با مردم به زبان خوش سخن بگوييد.اذهَبا إلى فرعونَ إنّه طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً؛(96)به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته و با او سخنى نرم گوييد.وإذا حُيِّيتُم بِتَحيَّةٍ فَحَيُّوا بأحسنَ مِنها أوْ رُدُّوها؛(97)و چون به شما درود گفته شد شما به صورتى بهتر از آن درود گوييد، يا همان را [درپاسخ] برگردانيد.
1 . احترام به كودكان
از جمله خصلتهاى ويژه رسول اكرم(ص)، كه كاملاً صبغه تبليغى دارد، سلام و احترام به كودكان است.انسان در دوران كودكى دربرابر محبت، ادب و احترام، عكسالعملهاى ويژهاى ابراز مىدارد كهنشاندهنده درك كامل آنها از سوى اوست. به عبارت ديگر، كودك در مقابل چنان محرّكهايى، پاسخهاى
معنادار از خود نشان مىدهد. بر اين اساس، پيامبر هيچگاه احترام به كودكان را فراموش نمىكرد و
حتى اين تكريم را به حدى مىرساند كه گاهى در بازى، همراه آنان مىشد. بايد توجه داشت كه كودكان
اكنون، بزرگسالان فردايند و آنچه در كودكى ديده، آموخته يا تجربه كردهاند، به مثابه نقش روى سنگ
بر صفحه دل و لوحجان آنها تا پايان عمر مىماند و زايل نمىگردد.از انس بن مالك روايت شده كه رسولخدا(ص) بر كودكان مىگذشت و به آنان سلاممىكرد.(98)نيز در كتاب خصال آمده است: رسولخدا فرمود: (99)همين (100)
و در محجةالبيضاء مذكور است:موقعى كه رسول اكرم از سفرى مراجعت مىكرد و در راه با كودكان مردم برخوردمىكرد، به احترام آنها
مىايستاد و سپس امر مىفرمود كودكان را مىآوردند و به آن حضرت مىدادند. رسولخدا(ص) بعضى از
آنان را در آغوش مىگرفت و برخى را بر پشت و دوش خود سوار مىكرد و اصحاب خود را به اينكار فرمان
مىداد. كودكان از اين صحنه بى اندازه خوشحال مىشدند و خاطره شيرين آن را هرگز فراموش
نمىكردند.(101)