3 . اتخاذ شيوههاى متنوع براى پيشبرد دعوت
يوسف(ع) علاوه بر شيوههاى عملى و غير مستقيم، روشهاى دقيق و ظريف را براى زمينهسازى مؤثرتر دعوتتوحيدى و نفوذ در دل مخاطبان در پيش مىگرفت تا پيام محورى تمام نبوتها و رسالتها يعنى توحيد را
به آدميان برساند. اين روشها عبارتند از:
الف) تلاش براى دفع كامل اتهام
يوسف صديق در كناره گيرى از گناه و مقاومت دربرابر شرايط، چيزى جز رضايت الهى را در نظر نداشت، امادربرابر تهمت و بدبينى ايجاد شده در اثر جوسازى همسر عزيز مصر، خود را موظف به دفاع از شخصيت و كرامت
خود و اثبات صداقت و پاكدامنى خويش مىدانست، تا راه را براى دعوت الهى خود هموار و موانع نفوذ در
دلها را بر طرف سازد، چراكه وجود نقاط ضعف و اتهامات، چه درست و چه نادرست، در مورد مبلّغان باعث
تيرگى فضاى تبليغى و عدم وصول پيام دعوت به اعماق جان مخاطبان مىشود؛ ازاينرو، علىرغم آن كه
عزيز مصر پس از بررسى ماجرا يوسف را به روىگردانى و فراموشى آن سفارش و زليخا را خاطى معرفى
مىنمايد و زليخا نيز در حضور زنان دربارى به پاكى و بى گناهى يوسف اعتراف مىكند. يوسف به اين
ميزان از برائت و ثبوت بىگناهى اكتفا نمىكند، چرا كه شايد موضوع هنوز در سطح جامعه و عموم
مطرحنشده و يا از پادشاه (فرعون وقت) مخفىمانده است؛ از اين رو، زمانى كه پس از چندين سال تحمل
شرايط سخت زندان مأمور آزادى به نزد او مىرود، برخلاف عادت معمول زندانيان - كه مشتاقانه براى
رهايى لحظهشمارى مىكنند - براى آزادى خود شرطى معين مىكند كه حاصل آن اثبات و اعلان برائت كامل
اوست:قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللّاتِى قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ
إِنَّ رَبِّى بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ؛(26)يوسف گفت: نزد آقاى خويش برو و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دستهاى خويش بريدند، چگونه است؟ زيرا
پروردگار من به نيرنگ آنها آگاه است.بار ديگر موضوع را با آن زنان در ميان مىنهند و ايشان برائت بى ترديد يوسف را اذعانمىنمايند.قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ؛(27)زنان گفتند: منزه است خدا، ما گناهى بر او نمىدانيم.