الياس، اسوه پشتكار و تحمل آزار در راه دعوت
الياس در راه ترويج توحيد و نفى مظاهر شرك و چند گانه پرستى به پا خاست و بنابرروايات موجود در اينراه پشتكار بسيارى به عمل آورد و دربرابر آزار و اذيتهاى مشركان صبورى پيشه نمود تا دعوت توحيدى را
به گوش تمام مردم جامعهاش برساند. او علىرغم تكذيبها و تعذيبهاى فراوان و اهانتها و
لجاجتها به دعوت خويش ادامه داد تا زمانى كه بنا بر بعضى روايات، ناگزير به هجرت و ترك ديار گرديد.
جلوههاى اين پشتكار و جديت و تحمل اذيت در شيوههاى تبليغى اين پيامبر الهى روشن خواهد گرديد.
شيوههاى تبليغى حضرت الياس(ع)
1 . دعوت به توحيد با انكار ضمنى شرك
حضرت الياس نيز همانند آبا و اجداد پاكش به تبليغ عميق دين پرداخت؛وَإِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ المُرْسَلِينَ * إِذ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ * أَتَدْعُونَبَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الخالِقِينَ * اللَّهُ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبائِكُمُ
الأَوَّلِينَ؛(6)و به راستى، الياس از فرستادگان ما بود، چون به قوم خود گفت: آيا پروا نمىداريد؟ آيا بعل را
مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وا مىگذاريد؟! خدا را كه پروردگار شما و پدران پيشين شماست.بر اساس اين آيات، بت پرستى بهويژه پرستش بعل از معتقدات و عادات رايج اين قوم بوده و الياس به
مبارزه منطقى با آن پرداخته است. او پس از پرسشهاى تقريرى (الا تتّقون) و انكارى (اتدعون بعلاً) خداى
واقعى را معرفى مىكند (الله ربكم و...) بدين ترتيب با نفى و اثبات توأمان؛ در مقام تربيت است. نفى
معبود دروغين و اثبات معبود حقيقى، دعوت را به پيش مىبرد، كه اين توأمانى از لوازم تأثير دعوت و
تربيتاست.ابنعباس در تفسير آيات فوق چنين گفته است:چون يوشع بن نون بنىاسرائيل را پس از موسى در شام جاى داده، آن سرزمين را ميانشان تقسيم كرد؛
تيرهاى از آنان به بعلبك درآمدند كه الياس نبى نيز از ايشان بود. پس خداى تعالى وى را بر آنان مبعوث
كرد، در حالى كه در آن وقت پادشاهى جبار آنان را به پرستش بتى كه بعل نام داشت فريفته بود.(7)