يونس، عبرتآموز صبر و بردبارى در دعوت
از آنجا كه قرآن به صراحت مخاطبان خود را در شيوه دعوت از پيروى و تأسى به يونس باز داشته است،نمىتوان او را يكى از اسوههاى كامل قرآن در زمينه دعوت الهى شمرد. البته اين به مفهوم نفى ديگر
ارزشها و فضايل اين پيامبرالهى نيست، چنانكه نمونههايى از محاسن اخلاقى و عملى او را در پيش
گفتيم. بر اين اساس هرچند وى اسوه استقامت و بردبارى در تبليغ نيست، اما داستان او درسى آشكار و
عبرتى مؤثر و آموزنده براى مبلّغان مىباشد كه همواره شيوههاى تبليغ خود را بر صبر و شكيبايى
استوار سازند و از خشم و غضب و اعراض در مسير دعوت بپرهيزند. ضمن آن كه فضايل ديگر او نيز قابل تأسى و
اقتدااست.مرحوم طبرسى در تفسير عبارت
يعنى در شتاب براى عذاب قوم مانند يونس مباش كه پيش از آن كه خدا وى را اجازه دهد از ميان قومش خارج
شد. إذ نادى و هو مَكظوم؛ و خدا را در دل ماهى خواند درحالىكه از هر اقدامى عاجز بود.(6)درباره اشتباه اصلى يونس ميان مفسران اختلاف نظرى وجود دارد، اما بههر حال مسلم است كه خطا يا ترك
اولاى يونس يك اشتباه تبليغى بوده كه با خشم از مخاطبان خود روى گردانده است، در حالى كه در سيره
انبيايى چون پيامبر اسلام و حضرت ابراهيم شاهد بوديم كه چگونه علىرغم عناد و حق ناپذيرى مردم،
بردبارى پيشه مىكردند و برخوردشان هماره با رحمت و عطوفت همراه بود.صاحب تفسير فى ظلال القرآن مىنويسد:يونس در تبليغ خود صبر پيشه نكرد و سينهاش تنگ گرديد و بار دعوت را به كنارى نهاد و با عصبانيت رفت.پس خدا وى را در گرفتارى انداخت كه سختى دعوت نزد آن ناچيز بود و اگر توبه نمىكرد نجات از آن برايش
ميسّر نمىشد. صاحبان دعوتهاى الهى همگى بايد به سلاح صبر و تحمل مجهز باشند و در مقابل ايذا و
تكذيب مقاومت كنند و از تكرار و تجديد دعوت خسته نشوند، چرا كه راه دعوت را آسانى نيست و پذيرش دلها
به سختى ميسّر مىشود... غضب و خشم كمترين و آسانترين كارى است كه داعى مىتواند انجام دهد، چرا كه
جز در موارد اندك، پاسخها منفى است.(7)