اساس با اين روش بهتر مىتوان به ارشاد اين گروهها پرداخت.- اسوهها، عامل تحرك انسانها و پويايى حيات ايشان مىشوند و جامعه را از ايستايى و يا عقبگرد باز
مىدارند:اسوه و الگو، قوههاى خام و آرميده درون انسان را به فعليت درمىآورد و استعدادهاى نهانى را شكوفا
مىسازد و از خمودى و خفتگى جلوگيرى مىنمايد.(19)قرآن بر تحرك آفرينى و يأسزدايى اسوهها تأكيد بليغى دارد، آنجا كه علاوه بر ارائه اسوههاى
متعدد،به سبقتجويى در نيكىها سفارش مىكند (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ)(20) و نيز دعاى مؤمنان
راستين و بندگان حقيقى خدا را بازگو مىنمايد كه از خدا خواهان مقام امامت متقين هستند؛وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ
وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً؛(21)(عبادالرحمن) كسانى هستند كه مىگويند: خدايا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى
چشمان باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان.- اسوهها عامل پيشگيرى از انحرافها و خطاها بوده و با حضور چشمگير و مؤثر خود، جوّى از ايمان و
صلاح و پاكى پديد مىآورند، كه خود به خود، اجازه ظهور جلوههاى تباهى و انحراف را در جامعه
نمىدهند. در تاريخ زندگانى پيشوايان و الگوهاى دين، بسيار اتفاق افتاده است كه انسانى بد كار آهنگ
كارى پليد را داشته، اما در اثر مشاهده حالات و رفتار آموزنده و پرمعناى ايشان به خود آمده و از
زشتكارى و فسادانگيزى به سوى رفتار نيكو و خداپسند روى آورده است.(22)
ابعاد نگرش قرآن به ضرورت تبليغ الگويى
دلايل اهميت و ضرورت اتخاذ شيوه تبليغ الگويى، چنان كه پيشتر اشاره شد، متعدد است اما مهمتر ازهمه آن است كه قرآن به عنوان اساسنامه تبليغ و مرامنامه دعوت الىالله از زواياى مختلف، عنايت
ويژهاى بدان مبذول داشته است. از نظر اسلام، قرآن نسخه هدايت و اسوهها داروى هدايتند.ما در اين تحقيق برآنيم كه اثبات كنيم قرآن از سه منظر يا از سه زاويه بر ضرورت تبليغ الگويى، صحه
گذارده است:1. بيان صفات و معيارهاى اسوهها؛2. معرفى اسوهها و نمونههاى عينى هدايت؛3. توصيه به تلاش براى اسوه شدن.در اين قسمت به اختصار، اين سه منظر را بررسى مىكنيم: