شيوههاى دعوت مستقيم و غير مستقيم سليمان(ع)
1 . داورى صحيح و احقاق حق
از جمله شؤون سليمان همچون پدرش داود، قضاوت ميان مردم بود، قرآن ماجراى دادخواهى دو مرد را ذكركرده است كه سرانجام سليمان ميان آنها به عدالت و حق حكممىكند؛وَداوُدَ وَسُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِى الحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ القَوْمِ
وَكُنّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ * فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَكُلّاً آتَيْنا حُكْماً
وَعِلْماً؛(4)و داود و سليمان را ياد كن، هنگامى كه درباره آن كشتزار - كه گوسفندان مردم شب هنگام در آن چريده
بودند - داورى مىكردند و شاهد داورى آنان بوديم. پس آن داورى را به سليمان فهمانديم و به هر يك از آن
دو حكمت و دانش عطا كرديم.ماجرا چنان بود كه:دو نفر بر داود وارد شدند، يكى صاحب مزرعه و ديگرى صاحب گوسفندان مزرعهدار از چريدن شبانه
گوسفندان در مزرعهاش شاكى بود و داود به نفع مالك مزرعه حكم كرد كه دربرابر خسارت وارده گوسفندان
وى را بگيرد. صاحب گوسفندان به سليمان مراجعه كرد. سليمان نزد پدر آمد و گفت: اى نبى خدا، اين قضاوت
صحيح نيست. فرمود: چگونه است؟ گفت: بايد گوسفندان را به مزرعه دار بدهى و مزرعه را به صاحب گوسفند، و
صاحب مزرعه تا زمانى كه مالك گوسفندان، مزرعه را به حال اول بازگرداند، از منافع گوسفندان
بهرهبردارى كند. داود گفت: داورى تو درست است و حكم سليمان اجرا شد.(5)