و پويايى در راه وصول به تعالى تشويق مىنمايد. در واقع، اين چهرهها كه بهعنوان نمونه از سوى
قرآن معرفى شدهاند، در حقيقت نمونههاى عالى تأسى و پيروى اسوهها هستند و قرآن ايشان را براى
اثبات حقانيت دعوت الهى و امكان تأسى به آن ارائه فرموده است.جالب آنجاست كه قرآن وقتى در صدد شناساندن مَثَل و الگوى مشخص مردم باايمان برمىآيد، از دو زن
نام مىبرد كه هر دو اصطلاحاً از اسوههاى غيرمعصومند؛وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ... وَمَرْيَمَ
ابْنَتَعِمْرانَ الَّتِى أَحْصَنَتْ فَرْجَها...؛(4)و خداوند براى مؤمنان، آسيه همسر فرعون را مثل آورد... ومريم دخت عمران را كه دامنش را پاكيزه داشت....
براساس آنچه گفته آمد، اسوههاى معصوم قرآن عبارتند از 26 پيامبرى كه نامشان در قرآن ذكر شده و چند
پيامبر ديگر همچون خضر و يوشع كه علىرغم ذكر داستانشان، نامى از آنان نيامده است، و مراد از
اسوههاى غير معصوم، ساير شخصيتهاى بزرگ و ستودنى قرآنند كه عبارتند از: حضرت مريم، مؤمن آل
فرعون، صاحب ياسين، لقمان، آسيه، ذوالقرنين، طالوت؛ و همچنين از ميان گروههاى اسوه، اصحاب كهف،
ساحران بنىاسرائيل، حواريون عيسى، اصحاب اخدود و جماعت ابرار.
3. اسوههاى همه جانبه و اسوههاى يك بعدى
اسوههاى قرآن داراى مراتب و درجههاى متفاوتند و با آنكه ايمان به تمام انبيا جز اصول اسلام حنيفاست، مقام پيامبران متفاوت و داراى رفعت بيش و كم مىباشد؛تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ؛(5)(از ميان) آن پيامبران، بعضى را بر بعض ديگر فضيلت بخشيديم.وَلَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَآتَيْنا داوُدَ زَبُوراً؛(6)و به راستى، برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم و (كتاب) زبور را به داود ارزانى داشتيم.گوناگونى القاب اعطا شده به انبيا و اوليا در قرآن جلوهاى از اين تفاضل معنوى است؛ برخى را لقب نبى
و يا رسول داده و برخى را شاهد (اِنّا أرْسلناكَ شاهداً)(7) معرفى كرده، بعضى را صديق (إنّه كان
صِدِّيقاً نَبِيًّا)(8) و پارهاى را آيه قلمداد نموده (وجَعَلْنَاهَا وَابْنَها آيةً)(9) و برخى را
مَثَل شمرده است (وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ).(10)تفاوت ديگر ايشان در مقام الگويى است كه قرآن به هر يك از آنان اعطا كرده است. در منظر قرآن ستايش
بليغى از رفتار، سيره و افكار برخى اوليا شده، و در مورد بعضى ديگر در بُعدى خاص تمجيد شده است. به
عبارت ديگر، آيات قرآن عدهاى از آنان را شايسته پيروى مطلق جمله مردمان و برخى ديگر را شايسته
اقتداى مردم در زمينههايى محدود قلمداد نموده است. بنابراين اسوههاى قرآن را از حيث شايستگى
اقتدا مىتوان به دو دسته تقسيمكرد: