حبيب نجار، اسوه ادامه راه رسولان - اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان - نسخه متنی

مصطفی عباسی مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حبيب نجار، اسوه ادامه راه رسولان

پس از آن كه حضرت عيسى رسولانى را براى هدايت مردم انطاكيه بدان شهر گسيل داشت و اتخاذ شيوه‏هاى
مختلف تبليغى از سوى آنان در دل‏هاى آن مردم تأثيرى بجا نگذاشت، بنا به نقل كتب روايى و تفسيرى،
حبيب گام به عرصه تبليغ نهاد.

طبرسى در تفسير خود مى‏نويسد:

او به محض ورود رسولان عيسى به آنان ايمان آورد، خانه او در كنار دورترين دروازه شهر بود، پس چون
باخبر شد كه قومش رسولان را تكذيب كرده و بر قتلشان كمر بسته‏اند شتابان و خروشان سررسيد و با قومش
چنين گفت: يا قَومِ اتَّبِعوا الْمُرسَلِين.(2)

از قتاده نيز نقل شده كه؛ حبيب در غارى به عبادت خدايش مشغول بود. پس چون خبر رسولان بشنيد نزد ايشان
شد و مسلمانى و اعتقاد به توحيد و يكتاپرستى خود را آشكار كرد. آن‏گاه مردم كافر بر سر او ريختند و او
را كشتند.(3)

بايد توجه داشت كه مطابق برخى روايات موجود درباره سرنوشت فرستادگان سه‏گانه عيسى به انطاكيه و
سرانجام دعوتشان، پادشاه آن قوم در اثر نقشه حساب شده و صحنه‏سازى و استدلال‏هاى دقيق رسول سوم كه
او را شمعون دانسته‏اند، ايمان آورده است، كه اگر ماجرا بدين شكل بوده و ظهور حبيب نجار در اين اوان
صورت گرفته باشد، ترتيب وقايع چندان هماهنگ و منطقى به نظر نمى‏رسد، مگر آن كه موضوع ايمان پادشاه،
در صورت صحت، پس از ظهور حبيب اتفاق افتاده باشد، كه روايات در اين زمينه خبرى نداده است.

بر پايه دسته دوم روايت‏هاى موجود، پادشاه و مردم انطاكيه به دعوت پى‏گير رسولان پاسخ مثبت نداده
راه عناد و مخالفت پيمودند و حتى به حبس و تعذيب آنان اقدام نمودند و در اين شرايط، مؤمن آل ياسين به
عنوان اصلاحگرى دلسوز و مبلّغى انقلابى ظهور كرد تابا متنوع‏ترين شيوه‏هاى دعوت، كافران را به
راستى و ايمان و پذيرش پيام رسولان فراخواند.

علامه طبرسى و علامه مجلسى در تأييد اين نظر، از ابن اسحاق چنين نقل كرده‏اند:

پادشاه كفر ورزيد و حتى به همراه قومش در صدد كشتن رسولان برآمد. چون خبر به حبيب، كه در كنار دورترين
دروازه شهر بود رسيد، شتابان به سوى مردم آمد و آنان را يادآورى و تذكر داد و به اطاعت از فرمان
فرستادگان عيسى دعوت كرد.(4)

/ 429