اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 18
نمايش فراداده

2. شيوه‏هاى اسوه‏هاى قرآنى

اسوه‏هاى قرآنى

از طرفى، در قرآن با چهره‏هاى متنوع اسوه‏هايى آشنا مى‏شويم كه هر يك داراى صفات و شرايط ويژه‏اى بوده، و روش‏هاى متعدد تربيتى و تبليغى را آزموده و براى هدايت مخاطبان به كار بسته‏اند.

قرآن گاهى اسوه تمام عيار و همه جانبه‏اى چون رسول‏خدا(ص) را معرفى و توصيف مى‏كند:

(لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(6)

و گاهى اسوه چند جانبه و حاوى ويژگيهاى مطلوب در زندگى دنيوى و اخروى، مانند حضرت نوح و ابراهيم :

(قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إِبْراهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ...)(7)

و زمانى اسوه يك جانبه در زمينه‏اى خاص را مانند طالوت، اسوه فرماندهى:

(وَقالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً).(8)

قرآن، گاهى از ميان مردان اسوه‏اى معرفى مى‏كند مانند ادريس و داود و... :

(وَاذكُرْ فِى الكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيّاً)(9)

و زمانى از ميان زنان برجسته و تاريخ ساز :

(يامَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ العالَمِينَ).(10)

قرآن كريم در مقام قوه جاذبه و معرفى ملكه عفاف، هم تمثيل از مرد مى‏آورد و هم از زن، يوسف و مريم... هم يوسف مبتلا شد و در اثر عفاف نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت.(11)

اسوه قرآنى گاه از ضعيف‏ترين اقشار جامعه ظهور مى‏كند، چون موسى، ايوب، هود و... و گاهى از درون دربار پادشاهى مانند سليمان، مؤمن آل‏فرعون و آسيه و....

پاره‏اى از اسوه‏هاى قرآن مانند مؤمن آل‏فرعون و اصحاب كهف، در مدتى كوتاه به دعوت اسلام پرداخته‏اند و پاره‏اى چون نوح و لقمان، ده‏ها سال و حتى قرن‏ها بدين مأموريت اشتغال داشته‏اند.

برخى از ايشان مانند سليمان در آسايش و برخى ديگر در سختى و رنج بسيار به دعوت پرداخته‏اند مانند يوسف در زندان عزيز مصر و پيامبر اسلام تحت فشار مشركان.

در فرهنگ قرآن، همچنين گاهى فرد به عنوان اسوه معرفى مى‏شود و گاهى جماعت و گروهى به مثابه الگوى دسته‏ها و جماعت‏ها به جامعه انسانى نشان داده مى‏شود، جماعت‏هاى نمونه‏اى چون اصحاب كهف :

(إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدًى)(12)