تاريخ نشان داده است كه در ميان مكاتب و اديان قديم و جديد، مكاتبى به پيشرفت، نفوذ و احياناً جاودانگى دست يافتهاند كه در كنار مجموعه عقايد و انديشههاى خود (كتاب)، نمونههاى مطلوب و يا كاملى را به جامعه و پيروان خود عرضه كنند.
و به همين لحاظ يكى از مهمترين عوامل ضعف و افول بسيارى از مكاتب، عجز آنها از پرداختن و ارائه نمودن نمونهاى كامل از مكتب خويش بودهاست؛ به عنوان نمونه ماركسيسم هرگز نتوانست نمونه كامل از فرد يا جامعه مطلوب خود ارائه دهد؛
يك مكتب تربيتى كه از معارف و تعليمات ممتاز و ايدهآل بهره دارد، هنگامى درنيل به آرمان خويش پيروز است كه كتاب تربيت را در كنار نمونه تربيت به تاريخ و جامعه انسان عرضه كند. تنها مكتبى كه از گذشته دور تاريخ انديشه و فرهنگ انسان تا به امروز در هماهنگ نمودن (14)
نويسنده كتاب امام الگوى امت نيز مىنويسد:
مكتبها از هر سنخ و قماش كه باشند براى تحقق انديشههايشان در عينيت جامعه و تاريخ انسان و نيز براى هميشه ماندن و پيروز ماندن و پيروزمندانه جاويد شدن، علاوه بر عمق و غناى فرهنگى و منطقى، نيازمند دو سلاح، دو بال يا دو پا هستند: كتاب و نمونه.(15)
اسلام به همين دليل به تمسك بر قرآن و عترت تأكيد مىكند، آنجا كه پيامبر در حديثى متواتر مىفرمايد:
انّى تاركٌ فيكم الثِّقلين كتابَ اللهِ و عِترتى أهلَ بيتى لن تَضِلّوا ما تَمَسَّكْتُم بِهما.(16)
بديهى است كه پيامبر با اين سخن گرانقدر بر همراهى، تلازم و تفكيك ناپذيرى كتاب و نمونه در مكتب نجات بخش اسلام انگشت نهاده است.
بدين ترتيب اتخاذ روش الگويى در تبليغ و ارائه نمونههاى انسانى، باعث كاملشدن دين و مكتب و اقناع آدميان و پيشبرد اهداف دعوت الهى مىگردد و اين نيز از جمله كاركردهاى روش ارائه اسوههاست.