اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 407
نمايش فراداده

دل‏هايشان را استوار گردانيديم، آن‏گاه كه به قصد مخالفت با شرك برخاسته گفتند:

پروردگار ما پروردگار آسمان‏ها و زمين است. جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند.

پس از اين مرحله با يك برخورد حكيمانه، خود را تابع استدلال روشن معرفى نمودند؛

هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلايَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ؛(6)

اين قوم، جز او معبودانى اختيار كرده‏اند، چرا بر حقانيت آنها برهانى آشكار نمى‏آورند؟

و در مرحله نهايى هجرت را برگزيدند، چرا كه راهى و قدرتى براى مقابله با انحرافات حاكم نداشتند.

ازاين رو به منظور رهايى خود و دستيابى به فرصت‏هاى جديد، سرزمين كفر را ترك كرده به غارى پناه بردند.

مخصوصاً با توجه به آنچه در تواريخ نقل شده كه اصحاب كهف وزيران و صاحب منصبان بزرگ شاه بودند كه بر ضد او قيام كردند، روشن مى‏شود كه گذشتن از آن زندگى پر ناز و نعمت و ترجيح غارنشينى بر آن تا چه حد شهامت و گذشت و همت و وسعت روح مى‏خواهد.(7)

2 . قاطعيت و صراحت در اظهار عقيده

اصحاب كهف چون اصرار پادشاه و يارانش را بر كفر و شرك و وادار نمودن مردم به تعظيم بتان را ديدند، سكوت و آرامش را روا ندانسته، با قيامى يكپارچه و منسجم، يكصدا آهنگ توحيد سر دادند و بر همان چيزى پاى فشردند كه پادشاه از آن مى‏هراسيد و در صدد محو آن بود.

آنان بى مهابا بر يكتاپرستى و خداجويى و نفى شرك و بت پرستى تأكيد نمودند، در حالى كه مى‏دانستند با اين كار جانشان به شدت در معرض خطر است؛

فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ لَنْ نَدْعُوَاْ مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً؛(8)

پس گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمان‏ها و زمين است. جز او خدايى را نخواهيم خواند، كه در اين صورت قطعاً ناصواب گفته‏ايم. (9)