اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 66
نمايش فراداده

3 . ترديدافكنى در ميان مخالفان

از آن‏جا كه عقيده باطل چون كف روى آب، ميان تهى و عارى از اصالت و استحكام است (فَأَمّا الزَّبَدُ فَيَذهَبُ جُفاءً) متزلزل ساختن بنياد آن آسان‏تر از بنا نهادن بنياد توحيد است. پيامبر گرامى اسلام در مواضع متعدد، اين شيوه را تجربه كرده و با القاى شك و ترديد عقايد مخالفان را مورد هجوم قرار داده است، كه آيات قرآن به‏خوبى از آن حكايت مى‏نمايد:

قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنّا أَوْ إِيّاكُمْ لَعَلى‏ هُدًى أَوْ فِى ضَلالٍ مُبِينٍ؛(33)

بگو: كيست كه شما را از آسمان‏ها و زمين روزى مى‏دهد؟ بگو: خدا، و در حقيقت يا ما و يا شما بر هدايت يا گمراهى آشكاريم.

در اين آيه، خداوند با تحدى و تهاجم به مناظره با كفار نمى‏پردازد، بلكه با تلاشى براى ايجاد شك در اعماق وجود آنها سعى مى‏كند تا فطرت خفته و نهاد نهفته ايشان را بيدار و متوجه حقيقت كند، تا خود به بطلان اعتقادشان واقف شوند و به نور ايمان مهتدى گردند.(34)

و درجاى ديگر مى‏فرمايد: أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ؛(35)

آيا شما داناتريد يا خدا؟!

در اتخاذ اين شيوه، نوعى تنازل مقطعى از مواضع خدشه‏ناپذيرداعى و به عبارت ديگر نوعى همراهى با مخاطب لازم است كه فوايد بسيارى از جمله جلوگيرى از تعصب و تندخويى مخاطب را در عرصه مبارزه فكرى در بر دارد.

4 . دعوت به مشتركات

از آن‏جا كه وظيفه هر مبلّغ، جذب دل‏هاى مردمان به منظور ارشاد و هدايت عقل‏هاست، پيامبر از هر راه ممكن تلاش مى‏نمود فاصله ميان دل‏ها و عقل‏ها را به حداقل برساند. بدين‏منظور، در مواجهه با يهود و نصارا و حتى مشركان، بر عقايد صحيح و قابل قبولشان تأكيد مى‏كرد، تا آن عقايد را پلى براى ارتباط و پشتوانه‏اى براى ارائه عقايد جديد قرار دهد.