اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 76
نمايش فراداده

1 . تعيين محدوده وظايف و اختيارات خود

براى پيشگيرى از خلط حق و باطل و آميختن حقيقت و مصلحت، چه اقدامى بهتر و لازم‏تر از آن كه پيامبر وظايف و اختيارت و قلمرو تصرفات خود را مشخص كند و بدين‏وسيله، مرز دقيقى براى توقعات پيروان در امور دين و دنيا تعيين نمايد. اين اقدام به‏طور طبيعى مانع بسيارى از افراطها، تفريطها، انتظارات بى‏جا، آرزوهاى كاذب و شفاعت طلبى‏هاى بى‏مورد خواهد گرديد.

بر اين اساس، پيامبر اسلام به عنوان بالاترين اسوه الهى ازجانب خداوند مأموريت مى‏يابد خود را اين‏گونه معرفى نمايد:

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَىَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ؛(64)

بگو: من بشرى چون شمايم. جز اين كه به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه‏است.

سُبْحانَ رَبِّى هَلْ كُنْتُ إِلّا بَشَراً رَّسُولاً؛(65)

بگو: پاك است پروردگار من. آيا من جز بشرى فرستاده هستم؟

اولين محور در شناساندن صحيح شخصيت پيامبر به مردم، تأكيد بر بشر بودن اوست كه غفلت از اين جنبه از شخصيت پيامبران بسيار اتفاق افتاده و باعث انحراف در عقيده يا عمل شده است. از جمله نتايج اين غفلت، احساس جدايى و عدم هماهنگى با پيامبر يا عدم امكان تأسى به او ويا داشتن انتظارهاى غير معقول از اوست، در حالى كه يادآورى جنبه بشرى اسوه، باعث احساس قرابت و آمادگى براى پيروى بى چون و چرا از او مى‏گردد.

جلوه‏هاى ديگر تعيين شؤون و محدوده وظايف را در آيات زير مى‏يابيم:

قُلْ إِنَّما أَدْعُو رَبِّى وَلا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً * قُلْ إِنِّى لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرّاً وَلا رَشَداً * قُلْ إِنِّى لَنْ‏يُجِيرَنِى مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَن أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً * إِلّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَرِسالاتِهِ...؛(66)