از جمله اقدامات حضرت رسول(ص) كه مصداق بارز ابتكار عمل و انعطافپذيرى در اتخاذ شيوه و استفاده از فرصتهاست، موضوع هجرت مىباشد. پيامبر، با ابتكار هجرت، به همه مبلّغان آموزش داد كه چگونه از شرايط فشار و اختناق، راهى به چشماندازهاى دعوت آزادانه بگشايند، نه آن كه با ماندن در محيط فشار، راضى به ركود دعوت شوند.
زمانى كه همه عرصهها بر پيغمبر تنگ شد و خود را بدون پشتوانه احساس كرد و دندانهاى اشراف قريش را تيزتر ديد، با روشن بينى و مطالعه دقيق شرايط مكه و مناطق مجاور، چگونگى اجراى اين شيوه را با احتياط سنجيد و در نهايت گروه نخست مهاجران را به حبشه فرستاد و پس از وفات خديجه و ابوطالب، خود، سفرى هجرتوار به طايف كرد و از آن نتيجهاى نگرفت و حتى با دشوارى (با جوار يكى از مشركان) به مكه بازگشت.
حضرت مىخواست ياران او مدتى از آزار و استهزا و تعقيب قريش در امان باشند، تا شايد زمانى فرا برسد كه عده مسلمانان بيشتر و براى اسلام و تبليغ آن محيط امن ترى بهوجود آيد.(19)
بر اين اساس دو علت براى مهاجرت وجود داشته؛ يكى در امان بودن از خطر و دوم، امكان تبليغ بيشتر. امّا برخى علت اصلى هجرت را عمدتاً دريافتن پايگاه جديدى براى دعوت خلاصه كردهاند:
هجرت پيامبر به مدينه، پس از زمينهسازى و آمادگى كامل و دقيق و در شرايطى بسيار حساس و تعيين كننده صورت گرفت، موقعيتى كه هجرت را يكى از مراحل خط سير دعوت الهى اسلام قرار داد. چه، عكس العمل ها و اقدامات قريش در مكه، عملاً به ركود نسبى دعوت اسلامى انجاميده بود، هرچند افرادى، پيوسته وارد اسلام مىشدند.(20)