آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 5 -صفحه : 235/ 103
نمايش فراداده

بعد يك عارضه روحى برايش پيدا مى شود هميشه وقتى مى خواهد ادرار كند چون در ذهنش رفته ( يك كار بد ) يك خيال مانعش مى شود . اين است كه اسمش را گذاشته اند ( اخلاق تابو ) يعنى تحريمهاى بدون منطق تحريمى كه براى بزرگتر منطق دارد ولى براى اين بچه منطق ندارد .

هر كسى را در هر سنى كه هست اگر مى خواهند تربيت كنند و پرورش بدهند اول بايد برايش روشن كنند بفهمد كه چه دارند مى گويند و براى چه بعد در همان مسير او را پرورش بدهند تا پرورشش توأم با شوق و رغبت باشد . اين بحث دامنه درازى دارد .

در دستورهاى پيغمبر اكرم نقل كرده اند كه وقتى مبلغ به اطراف و اكناف مى فرستاد توصيه ها به آنها مى كرد . از آن جمله وقتى معاذ بن جبل را به يمن فرستاد وقت رفتن اين چند جمله را به او فرمود :

( بشر و لا تنفر يسر و لا تعسر )

به مردم نويد بده بشارت بده مردم را تشويق كن نترسان طورى اسلام را براى مردم بيان نكن كه از آن وحشت كنند آنقدر سخت و مشكل براى مردم بيان نكن كه از اول بگويند چه كار سختى !

مطلب را طورى بگو كه بفهمند تو اصلا چيز خوب برايشان آورده اى و شوق و رغبتشان به سوى آن تحريك بشود .

( يسر و لا تعسر )

در كارها آسان بگير سخت نگير درست عكس عملى كه غالبا ماها مى كنيم آنقدر سخت مى گيريم كه ( مردم را از اسلام بيزار مى كنيم ) .

در آن حديث معروف هست كه حضرت صادق عليه السلام همين موضوع را به اصحابشان نصيحت مى كردند فرمودند مردم را كه دعوت مى كنيد آنها را نترسانيد سختگيرى نكنيد بعد فرمود روش ما اهل بيت بر سهولت و سماحت و آسانى است و روش ديگران ( خوارج و ديگران ) بر سختگيرى است .

آنگاه حضرت آن مثل معروف را كه لابد همه شنيده ايد ذكر كردند فرمودند مرد مسلمانى بود و همسايه غيرمسلمانى داشت و آن مسلمان مرد زاهد و عابدى بود .