شود آن عابد تعصبى نداشته )
به همسايه اش مراجعه كرد و مسلمان شد . همسايه خيلى اظهار تشكر كرد . همان
شب اولى كه او مسلمان شد
هنگام سحر يك وقت تازه مسلمان ديد در خانه اش را مى زنند
تعجب كرد كه
اينوقت در زدن يعنى چه ؟
!آمد گفت چيست ؟گفت من رفيق مسلمانت هستم . امرى داشتى ؟گفتم الان وقت مسجد
است برويم مسجد . بسيار خوب . اين بيچاره را سحر بلند كرد براى نماز شب خواندن . رفتند و دستور نماز شب
به او داد و نماز شب خواندند . گفت تمام شد ؟گفت نه
نماز صبح را هم بخوانيم
و بعد تعقيبات نماز صبح .
تا بعد از آفتاب او را معطل كرد . بعد گفت روزه هم مستحب است
از فوايد روزه گفت و او را وادار كرد كه
قصد روزه كند . اين بدبخت خواست بيايد بيرون
او را به يك آداب مستحبه اى وادار كرد . خلاصه تا نماز
مغرب و عشا او را معطل كرد و فقط براى افطار اجازه داد برود منزل . شب بعد رفت در خانه اش را زد . گفت
كيستى ؟گفت رفيق ديروزت هستم . چكار دارى ؟آمده ام كه برويم مسجد . گفت :
معذرت مى خواهم اين دين به
درد تو مى خورد
براى يك آدم بيكار خوب است
من كار و زندگى دارم
از مسلمانى دست برداشتم . حضرت
فرمود هيچ وقت با مردم چنين نكنيد .
نبوت شاني از از شؤون ربوبيت
به هر حال اينكه اينجا كلمه ( رحمة من ربك ) آمده است بعد ( رب السموات و الارض و ما بينهما ان كنتمموقنين ) عنايت به اين است كه نبوت از خدمه ربوبيت و شأنى از شؤون ربوبيت است . كار پيغمبر پرورش دادن
است . پرورش دادن يعنى نيروهاى موجود را تكميل كردن . پرورش دادن يك گل يعنى چه ؟يعنى استعدادهاى آن
را به بروز و ظهور رساندن . ( ان كنتم موقنين ) اگر شما اهل يقين باشيد . معنايش اين نيست كه اگر شما
يقين
داشته باشيد خدا اين طور است
اگر يقين نداشته باشيد نه .