چون نيت به مرحله
عمل نيامده . اين
تفضل الهى است . در كار خير
نيت به مرحله عمل هم كه نيايد
فضل الهى براى او ثواب و
اجر مى نويسد ( 1 ) .حال
اينها حق را دشمن مى دارند . خود اين
بيمارى خيلى بدى است . بدتر از اين
اين است كه بر اساس اين
دشمنى و مكروه شمردن حق و حقيقت تأسيسات عملى و كارهايى هم كرده باشند
يعنى فعاليتهايى بر همين
اساس انجام بگيرد .
لغت ابرام
قرآن بعد از اينكه مى فرمايد :( و لكن اكثركم للحق كارهون ) بيشترين شما حق رامكروه مى شماريد
مى فرمايد :( ام ابرموا امرا فانا مبرمون ) مسأله تنها كراهت داشتن و تنفر داشتن از
حق نيست
بالاتر
اينها ابرامها كردند . ابتدا لغت ( ابرام ) را توضيح بدهم
بعد عرض بكنم كه مقصود
چيست
آن طور كه مفسرين گفته اند . ( ابرام ) نقطه مقابل ( نقض ) است . الان هم در فارسى مى گوييم ( نقض
و ابرام ) . وقتى كه چيزهايى مثل پنبه و پشم را با ريسيدن محكم مى كنند اين را مى گويند ( ابرام )
يعنى
وقتى ماده شل پهن از همديگر جدا را تاب دادند و به يكديگر پيچيدند و در نتيجه اين رشته هاى نازك پنبه
يا پشم يا موى به صورت يك نخ محكم درآمد
اين ( عمل ) را مى گويند ( ابرام ) . پس در لغت ( ابرام ) دو
مفهوم گنجانيده شده است كه يكى معلول ديگرى است :يكى اينكه آن رشته هاى نازك را به هم پيچيدند
دوم
اينكه در اثر اين پيچيده شدن به هم يك شىء محكم به
وجود آمد .
1 . يكى از حضار :
( لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت ) .
استاد :
درست است :
( لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت ) . ( له ) را در كارهاى خير و نفع مى گويند
( عليه )
را در كارهاى ضرر . در كار ( له ) ( كسب ) گفته
آنچه كسب بكند ولو اينكه از روى قصد هم نباشد
ولى در
كار شر آن وقتى عليه او نوشته مى شود كه آن كار را ( انجام داده باشد ) . البته آن
مسأله ديگرى است ولى
هر دو يك ريشه دارد كه انسان از روى قصد و توجه و آگاهى كامل آن را انجام داده باشد .