آنجا تعبير اين است :
( طلعها كأنه رؤس الشياطين ) گويا كله هاى شيطان است .
در آيه ( و قيضنا لهم قرناء ) ( 1 ) خوانديم كه براى افرادى از شيطانها قرينهايى پيدا مى شود كه شيطانهايى است كه از وجود خود اينها آفريده مى شوند . آن سلسله از اخلاق شيطانى اينها كه حكم طلع را دارد و مولد است و منشأ پيدايش يك سلسله شيطانهاى ديگر و اخلاق فاسده ديگر مى شود يعنى رؤوس شياطين و سرهاى شياطين در واقع شياطين بزرگ در اينجا مى رويند و از اينها شيطانهايى و از اين شيطانها شيطانهايى و قرينهايى .
اين است كه اينجا مى فرمايد :
( ان شجرت الزقوم طعام الاثيم ) .
البته مفسرين مى گويند اينجا يك ( من ) در تقدير است :
( ان من شجرة الزقوم طعام الاثيم ) غذاى اين گنهكار از درخت زقوم است ولى به حكم اينكه خود درخت زقوم هم از اول به صورت غذا به وجود آمده بعيد نيست كه علت اينكه قرآن ( من ) را انداخته و گفته ( ان شجرت الزقوم طعام الاثيم ) اين است كه گذشته از اينكه ميوه هاى اين درخت غذاهاى اينها در آنجاست خود اين درخت هم به صورت تغذى به وجود آمده . حالا به اين جهت كار نداريم . ( ان شجرت الزقوم طعام الاثيم ) غذاى اين گنهكاران از اين درخت زقوم است .
در سوره واقعه اين طور خوانديم :
( ثم انكم ايها الضالون المكذبون لاكلون من شجر من زقوم فمالؤن منها البطون ) ( 2 ) .
مگر در دنيا همين طور نيست ؟
1 . فصلت 25 . 2 . واقعه 51 ـ 53 .