آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 5 -صفحه : 235/ 73
نمايش فراداده

اين آيه قطع نظر از اينكه حقيقتى را بيان فرموده است به يك دليل واضحى بطلان شفيع بودن بتها را ثابت كرده و آن اينكه شفاعت يك امر كوچكى نيست كه به هر موجودى بشود نسبت داد شفاعت شأن توحيد و اهل توحيد است . بت كه اصلا شعور و دركى ندارد كه ( شفيع ) باشد .

بعلاوه خود عمل شفاعت مستلزم اين است كه شفيع به احوال مشفوع له آگاه باشد و بتواند بفهمد و تشخيص بدهد كه آيا اين استحقاق شفاعت دارد يا ندارد . اين شفعايى كه شما فرض كرده ايد اصلا صلاحيتى براى شهود حق و براى اينكه آگاه به كار خودشان باشند ندارند به وجهى من الوجوه .

در اين آيه شرط شفيع را از نظر صلاحيت خودش ذكر كرده يعنى هر كسى نمى تواند شفيع باشد شرط شفاعت از اهل توحيد بودن است ديگر آگاه بودن به احوال مشفوع لهم است .

شرط ديگرى در چند آيه ديگر در قرآن ذكر شده است و آن اين است كه كسى كه اين صلاحيت را دارد تازه با اذن و اجازه خدا بايد اين كار را بكند . شفاعت از ناحيه خدا شروع مى شود . اين خداست كه شفيع را به عنوان شفيع بر مى انگيزاند و به او اجازه شفاعت كردن را مى دهد .

در آيه معروف آية الكرسى مى فرمايد :

( من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه ) ( 1 ) .

همچنين در آخر سوره عم مى خوانيم كه:

( يوم يقوم الروح و الملائكة صفا لا يتكلمون الا من أذن له الرحمن و قال صوابا ) ( 1 )

1 . بقره 255 .