مولوى اين مثال را بحجامت ذكر مى كند يعنى خود بچه را با مادر مقايسه مى كند مى گويد :
همه جراحيهايى كه در دنيا مى شود همين طور است . دندان كه فاسد مى شود انسان آن را با كمال تأسف مى كشد اما متأسف است كه چرا فاسد شده كه حالا بايند كند و دور انداخت . ولى بعد از اينكه فاسد شده ديگر آدم عاقل نمى گويد فاسر را بايد نگه داشت . فاسد اگر باشد سالمها را هم فاسد مى كند . اين يك مطلب .
مثل مسأله تترس اسمش فساد در زمين نيست اگر هدف صحيح نيست اصل كار غلط است . اما اگر هدف صحيح است به خاطر هدف صحيح كارى را انجام دادن فساد نيست .
فساد كارهاى كينه توزى است يعنى كارهايى كه هيچ ربطى به اين قضيه ندارد . فرض كنيد پيرمردى دريك گوشه اى هست اين اثرى در كار جنگ ندارد .
آن كه اسلام مى گويد :
((قاتلوا فى سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعتدوا )) ( لاتعتدوا ) يعنى كارهايى كه تأثير در تاكتيكهاى هدفى ندارد و فقط ناشى از عقده و از احساسات و از كينه توزى است ( انجام ندهيد ) . بر اساس كينه توزى هيچ كارى كه صرفا به خاطر ايمان به هدف كشت نه به خاطر كينه توزى .
هر كارى كه صرفا به خاطر كينه توزى ( انسانى را مجروح كردن تا چه رسد به انسانى را كشتن خانه اى را خراب كردن درختى را قطع كردن ) جايز نيست . ولى اگر اصل كارى مشروع است و رسيدن به يك هدف بزرگتر متوقف بر چنين كارى هست البته بايد اين كار را كرد .
از جمله اين است :
آيا خراب كردن حصنها و باروهاى دشمن جايز است يا جايز نيست ؟
اگر حمله به دشمن جايز نيست كه هيچ چيزش جايز نست اما اگر دشمن دشمنى است كه حتمام بايد سرزمينش را گرفت و تسخير كرد البته خراب كردن و بارويش هم درست است خراب مى كنيم بعد بهترش را دررست مى كنيم .