قرآن در اينجا جوابى مى دهد كه اين جواب دو جنبه دارد در عين اينكه تكرار مدعاست اقامه برهان بر مدعا هم هست .
توضيح[ جنبه اول] اين است كه اگر كسى چيزى را مشاهده كرده است كه ديگران مشاهده نكرده اند و ديگران دائما او را تكذيب مى كنند چه راهى براى بيان دارد جز اينكه دائم قسم بخورد كه والله من راست مى گويم ؟
مثلا كسى ادعا مى كند كه من شب كه اينجا خوابيده بودم نيمه شب صدايى شنيدم و هنگامى كه بلند شدم ديدم افرادى براى دزدى آمده اند . مرا كه ديدند فرار كردند و رفتند . كسى مىآيد و مى گويد آقا تو بيخود مى گويى . چنين فردى چه راهى براى اثبات اين مطلب دارد جز اينكه دائم قسم بخورد كه به خدا من راست مى گويم ؟
خود حضرت رسول صلى الله عليه و آله عين همين تعبير را دارند . ايشان در اوايل بعثت مردم را در تپه " صفا " كه يكى از دو طرف سعى صفا و مروه است جمع كردند . در مكه رسم بر اين بود كه وقتى حادثه مهمى پيش مىآمد و مى خواستند به مردم اعلام كنند آن كسى كه مى خواست اعلام كند به كوه صفا مى رفت .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه در دوران قبل از رسالت هم به عنوان امين و صادق و راستگو و مرد فوق العاده و متينى شناخته مى شدند بالاى تپه صفا رفته و مردم را فراخواندند . مردم جمع شدند .
به آنها فرمودند :
اگر به شما خبر بدهم كه من پشت كوهستان مكه رفته ام و ديده ام كه يك لشكر جرار قصد حمله به مكه را دارند آيا قبول مى كنيد ؟
( مقصود امرى است كه براى خودم مشهود است )
همه گفتند :
البته ما از تو جز راستى و درستى نديده ايم تو صادق و امين هستى و سخنت را مى پذيريم .