آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 7 -صفحه : 182/ 64
نمايش فراداده

زيرا خودكشى يعنى فرصت عمل را به دست خود از بين بردن فرصت انجام تكليف و مسووليت را به دست خود از بين بردن . امام زين العابدين سلام الله عليه به خداوند عرض مى كند كه خدايا به من طول عمر بده مادامى كه عمر من مبذول در راه توست و سرمايه اى است كه در راه تو بذل مى شود از آن ساعت كه اين سرمايه چراگاه شيطان است آن را نمى خواهم .

اگر بناست من زنده بمانم ولى آن زندگى براى من مايه خير و بركت يعنى خدمت در راه تو نباشد بذله در راه تو نباشد كه ديگر در آن صورت زندگى براى من تكامل نيست نقص است خدا اينچنين زندگى را نمى خواهم .

پس در اين مكتب مرگ براى همه مردم يك امر آرزويى نيست . براى بعضى از مردم منفور است و بايد هم منفور باشد چون مرگ درواقع ورود بر خود و بر حقيقت خود است و براى بعضى از مردم امرى آرزويى است . ولى بايد توجه داشت كه براى آنها كه مرگ يك امر آرزويى است اين طور نيست كه بخواهند اين فرصت را از دست بدهند چرا كه عمر براى آنها فرصت است مى خواهند در اين فرصت حداكثر تقرب به حق و تكامل را حاصل كنند .

مرگ در دو حالت بلاشرط مطلوب اولياالله است

فقط در دو حالت است كه مرگ براى اولياالله بلاشرط مطلوب مى شود .

حالت اول اينكه بداند كه بعد از اين اگر زنده هم بماند كارى ندارد كه انجام بدهد . قبل از بيان حالت دوم لازم است در مورد حالت اول مقدارى توضيح دهيم .

كسانى كه مى خواهند روى اصول مادى خودكشى را توجيه كنند آنها هم بر اساس همين مسووليت اين حرف را مى زنند .