آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 7 -صفحه : 182/ 71
نمايش فراداده

يك بار ديگر تكرار كن ثلث اين گوسفندانم را به تو مى دهم . بار ديگر تكرار مى كند . هيجانش بيشتر مى شود مى گويد بار ديگر تكرار كن ثلث ديگر گوسفندانم را هم به تو مى دهم و هيجانش بيشتر مى شود . . .

ابراهيم عليه السلام در وقت مرگ باز با خدا مغازله و عشق بازى مى كند . در هنگام قبض روح مى گويد :

( " هل رايت خليلا يميت خليله ؟ " )

آيا ديده اى خليل و دوست روح دوست خود را قبض كند ؟

فرشته از ناحيه خدا به او مى گويد :

" هل رايت خليلا يكره لقا خليله " ( 1)

آيا ديده اى دوستى لقاى دوست خود را مكروه بشمارد ؟ !

در همان حال هم در حال مغازله است در همان حالى كه دارد مى رود بازدارد حرف مى زند و عشق بازى مى كند .

به قول حافظ :


  • دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت به هوادارى او ذره صفت رقص كنان تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم

  • رخت بر بندم و تا ملك سليمان بروم تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم

به هر حال اين خود حقيقتى غيرقابل انكار است و فقط براى اولياالله است كه مرگ به صورت يك آرزوى واقعى درمىآيد . مرگ به صورت شهادت براى اولياالله ديگر به صورت يك مرگ آرزويى غيرمشروط است كه هرگز با آن مبارزه نمى كنند . شهادت هم انتقال از جهانى به جهان ديگر است و هم خودش درجه است خودش بالا رفتن است .

البته اين حرف هم گفته مى شود كه اگر انسان قائل به دنياى ديگر هم نباشد باز زندگى كميت دارد و كيفيت دارد و انسان زندگى را براى ارزشهايش مى خواهد . مساله ارزشها در زندگى مساله درستى است ولى پايه همه ارزشها يك ارزش است و آن توحيد است . اگر اين يك ارزش وجود نداشته باشد ديگر ارزشى در دنيا معنى ندارد .

1. بحارالانوار ج 6 ص . 127