آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 7 -صفحه : 182/ 75
نمايش فراداده

تغيير مبدا تاريخ در كشورهاى اسلامى

از چيزهايى كه مايه تاسف است اين است كه در كشورهاى اسلامى غير از ايران و عربستان سعودى و افغانستان كه گاهى در ايران خودمان هم اين زمزمه را بعضى از نويسندگان مى كنند تاريخ را تغيير داده اند . اينها البته از دوران استعمار تاريخ خودشان را به تاريخ مسيحى تبديل كرده اند .

از زمانى كه كشور عثمانى كه يك دولت نسبتا مستقل بود متلاشى شد و استعمار انگلستان و فرانسه و برخى كشورهاى ديگر نفوذ كرد يكى از كارهايى كه كردند اين بود كه تاريخ اسلامى و هجرى را تبديل به تاريخ مسيحى كردند و هنوز هم به همان صورت است . شما الان اگر در مصر هم برويد كه عاصمه كشورهاى عربى اهل تسنن است ماههايشان ماههاى فرنگى و تاريخشان تاريخ مسيحى است . براى آنها اينكه الان سال1354 شمسى و يا1397 قمرى است مفهومى ندارد آنها فقط سال1976 را مى شناسند كه مبدا ميلاد مسيح است .

البته اين كار بسيار زشتى است . مردم اين شعارها را به جهت آثارى كه در روح آنان مى گذارد جز فرهنگ مى شمارند و حق هم دارند . امروزه در دنيا به يك سلسله مسائل كه از بعضى جهات هيچ فرقى ندارد ولى از اين نظر كه عنصرى از فرهنگ آن مردم است و در روحيه آن مردم اثر مى گذارد و بلكه روحيه آنان را تشكيل مى دهد فوق العاده اهميت مى دهند .

اگر گفته شود مثلا براى تعيين تاريخ يك نامه يا سند ما همين قدر مى خواهيم بدانيم كه در چه روزى بوده است و بنابراين بايد امرى را مبدا قرار داد ديگر چه فرق مى كند كه مبدا ميلاد مسيح باشد يا هجرت پيامبر ؟

پاسخ اين است كه براى آن كار هيچ فرقى نمى كند اما از جنبه هاى ديگرى فوق العاده فرق مى كند .