آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 8 -صفحه : 327/ 129
نمايش فراداده

و آن اين است كه مى فرمايد:

خدا اين نظام مرگ و زندگى را )درواقع يعنى نظام طبيعت را( از آن جهت آفريد كه شما را در آزمون نيكوترين عمل قرار بدهد :

" ( ليبلوكم ايكم احسن عملا )".

نفرمود : " ليبلوكم ايكم اكثر عملا "

چون دو گونه مى توانست بيان بفرمايد :

يكى اينكه شما را آزمايش كند كه چه كسى بيشتر عمل مى كند ديگر اينكه شما را آزمايش كند كه چه كسى بهتر و نيكوتر و صوابتر عمل مى كند .

اگر تعبير اين بود كه چه كسى بيشتر عمل مى كند تكيه روى كميت بود ولى وقتى كه فرموده :

" ( ليبلوكم ايكم احسن عملا )"

تكيه روى كيفيت است . از ما عمل مى خواهند ولى در عمل ما مى توانيم زياد عمل كنيم اما مى توانيم بهتر عمل كنيم يعنى چگونگى عمل ما بهتر باشد .

در هر چيزى اين موضوع مطرح است . اين مثال عادى را ذكر كنم همين سخن گفتن .

آيا زياد حرف زدن هنر است يا نيكو حرف زدن ؟

ممكن است يك انسان ده ساعت پشت سر هم حرف بزند و يك نفر دو دقيقه حرف بزند ولى او در ده ساعت حرف زدن هيچ محتوايى نداشته باشد و اين دو دقيقه حرف زدنش همه محتوا باشد .

اين دو دقيقه حرف مى زند كه بعد ده ساعت مى شود شرح داد او ده ساعت حرف مى زند كه دو دقيقه نمى شود از آن خلاصه گرفت .

اين فرق ميان كميت و كيفيت است . خدا انسان را مورد آزمون بهترين عمل قرار داده است نه آزمون زيادترين عمل .

مى دانيد كه زهادى كه در قديم وجود داشتند تكيه شان بيشتر روى بيشترين عمل بود . با همديگر مسابقه مى گذاشتند او مى گفت مثلا من شبانه روزى چند هزار ركعت نماز مى خوانم . ممكن است كسى دو ركعت نماز بخواند كه ارزشش بيشتر باشد از صدها هزار ركعتى كه شخص ديگر مى خواند .