كه خلاصه اش اين است :
هر كسى به هر مقامى كه مى رسد در نهايت امر به فضل الهى است پيغمبر فرمود :
و حتى خود من يعنى هيچ كس از خدا طلبكار نمى شود اگر پاى مناقشه در حساب و نقاش در حساب باشد .
اگر پاى عدالت بخواهد در ميان باشد يعنى مساله تنها مساله حساب كشى است :
خدايا تو يكى من يكى مى خواهم ببينم تو از من طلبكارى يا من از تو . چون انسان هر چه دارد از خدا دارد اگر بگويد تمام عبادتهاى من شكر يكى از نعمتهاى خداست همان هم[ انجام] نشده تا چه رسد به باقى ديگر .
اين است كه هر مومنى در درجه اول نياز به مغفرت و آمرزش دارد پاك كردن آلودگيهاى او صرف نظر كردن از لغزشها خطاها گناهان و تيرگيها كه اين جنبه منفى قضيه است و بعد هم اجر كبير و مزد بسيار زياد .
حدود يك هفته پيش بود در قم يكى از دوستان ما كه از اهل علم است گفت :
يك جريان خيلى عجيبى رخ داده و آن جريان اين است كه يك جوان قمى گفته است :
من مرحوم حاج ميرزا على محدث زاده ( پسر مرحوم آقاى حاج شيخ عباس قمى ) را كه چند ماه پيش فوت كرد همين چند روز پيش به خواب ديدم ( و من با اين مرد آشنا بودم بسيار بسيار مرد صالح و صادق و باايمانى بود كه خودم از او داستانها دارم يعنى واقعا چيزى از روح پدرش مرحوم حاج شيخ عباس در اين مرد بود و او يك عجايبى داشت در روابطش با پدرش بعد از مردن و راهنماييهايى كه اين پدر او را بعد از مردن مى كرد كه داستانها براى خود من نقل كرد ) .
در خواب متوجه شدم كه فوت كرده .
از او پرسيدم كه وضعت چگونه است حالت چطور است ؟
گفت : الحمد لله خوب است .