مسأله 12 -
اگر كودكي قبل از بلوغ محرم شود، ووقوف مشعر را پس از بلوغ درك نمايد، مشهور آن است كه حج او مجزي از حجة الاسلام است، ولي احوط، بلكه اقوي آن است كه پس از استطاعت حج را اعاده نمايد.
مسأله 13 -
اگر كودكي قبل از ميقات بالغ شود، ودر همان محل مستطيع باشد، ميبايست به نيت حجة الاسلام محرم شده، حج را بجا آورد.
مسأله 14 -
اگر كسي به اعتقاد آن كه بالغ نبوده، ويا مستطيع نيست، حج استحبابي بجا آورد، كفايت آن از حجة الاسلام محل اشكال وتأمل است، وبايد حج را احتياطا اعاده نمايد، بلي اگر نيت كرد كه حجي را كه به عهده او است انجام ميدهد، و فكر ميكرده حج استحبابي است، ظاهرا از حجة الاسلام كفايت ميكند.
دوم - حريت (برده نبودن).
سوم - استطاعت مالي، بدني وطريقي.
مسأله 15 -
وجود استطاعت عقلي به تنهايي براي وجوب حج كافي نيست، بلكه شرط وجوب حج، استطاعت شرعي است، بنابر اين قدرت بر تحصيل مخارج حج، موجب آن نيست، واستطاعت در صورتي محقق است كه مخارج حج را داشته باشد.
مسأله 16 -
همان گونه كه داشتن راحله (وسيله سفر) از قبيل: ماشين، كشتي وهواپيما و.
براي شخصي كه نياز به آن دارد شرط وجوب حج است، چه به خاطر قادر نبودن بر پياده روي، ويا سخت بودن، ويا خلاف شأن بودن آن، هم چنين بنابر اثچقوي داشتن راحله براي كسي كه نياز به مركب ندارد نيز شرط است، اگر چه سزاوار است كه احتياط ترك نشود، خصوصا نسبت به شخصي كه پياده وسواره بودن در راه براي او يكسان بوده، ويا پياده روي برايش آسان تر باشد.
مسأله 17 -
در شرط بودن وجود راحله در وجوب حج فرقي بين دور بودن ويا نزديك بودن مسافت نيست، حتي براي اهل مكه نيز وجود راحله شرط است.
ولي كسي كه توانايي پياده روي تا عرفات، وبازكشت از آن را به آساني دارد، عمل به احتياط را ترك ننمايد.
مسأله 18 -
شرط استطاعت را ميبايست از مكاني كه مكلف فعلا در آن حضور سنجيد، نه از وطن مكلف، مثلا اگر كسيكه ايراني است به شام، عراق ويا حجاز سفر كند، اگر چه متسكعا، واز آنجا براي حج استطاعت داشته باشد حج بر او واجب است، وكفايت از حجة الاسلام ميكند، حتي براي كسي كه از ميقاتي متسكعا محرم ميشود، واز ميقات ديگر نيز عبور ميكند، در صورتي كه از ميقات كه دوم مستطيع است، ممكن است كه گفته شود حج بر او واجب است، اگر چه خالي از اشكال نيست.
مسأله 19 -
در مواردي كه براي رفتن به حج بايد از هواپيما ويا وسيله ديگر استفاده كرد، در صورت نبودن وسيله، وجوب حج ساقط ميشود.
مسأله 20 -
اگر كرايه هواپيما ويا وسيله ديگري كه براي سفر لازم است گران باشد، وشخص هزينه آن را دارد، اجاره كردن ورفتن به حج بر او واجب است، وبنابر اقوي اين گراني از ضررهايي كه موجب سقوط وجوب حج ميشود نيست، اگر چه در حد اجحاف باشد، مگر آن كه اجحاف در حدي باشد كه عرف با ملاحظه آن، شخص را غير مستطيع حساب كند، وتأمين ساير هزينه هاي حج نيز چنين است.
مسأله 21 -
همان گونه كه در وجوب حج، داشتن مخارج رفتن به حج وايامي كه در سفر مشغول به اعمال حج است، وهزينه اجرت كساني كه او را براي طواف وسعي واجب در صورت نياز حمل ميكنند شرط است، هم چنين داشتن هزينه بازگشت به وطن عرفي (جايي كه در آن زندكي ميكنه) شرط ميباشد، مگر آن كهقصد بازگشت به آن را نداشته باشد، بلي اگر ميخواهد به شهر ديگري برود، كه مخارجش با بازگشت به وطن يكسان است، ويا در صورت