ممکن است انسان متخصّص، حرفه اي را بپذيرد، ليکن در برخي از کارها از توجه به تخصّص خود غفلت کند.
لازم است هر کاري از ورودي نقشه، معيار، الگو و اندازه بگذرد تا شاهين تخصّص، جلوي افزايش بيجا يا کاهش بي مورد کار را بگيرد؛ چنان که حضرت علي بن ابي طالب عليه السّلام مي فرمايد: نخست اندازه بگير، آن گاه برش بده؛ ابتدا بينديش، سپس بگو؛ اول روشن و آگاه شو، آن گاه کار کن: «قدّر ثم اقطع و فکّر ثم انطق و تبين ثم اعمل» .1
از اين رهگذر معلوم مي شود که چرا قرآن کريم بر جامعيـت هر کارگزار نسبت به بينش علمي و تخصّصي او از يک سو و گرايش عملي و تعهّدي وي از سوي ديگر، اصرار دارد و در داستان صدارت و وزارت حضرت يوسف صدّيق عليه السّلام در تصدّي شؤون اقتصادي منطقه وسيع مصر، در دوران خشکسالي و تورم اقتصادي، چنين مي فرمايد: قال اجعلني علي خزائن الارض إنّي حفيظٌ عليمٌ؛ 2 يعني تصدّي کار، نگهداري و تأمين اصول اقتصادي، مرهون تعهّد عملي کارگزار است تا چيزي ضايع نشود و نيز مديون تخصّص علمي اوست تا جاهلانه بودجه به هدر نرود.
گفتني است: توجه به دو عنصر اصيل لازم است:
1 ـ تلاش در توليد و کوشش در عرضه کالاي مورد نياز جامعه؛ نه تلاش در مصرف.
2 ـ قناعت در مصرف؛ نه قناعت در توليد؛ زيرا تلاش در مصرف و قناعت در توليد، پسنديده نيست.
گوهر کار، بلکه کار گوهرين، هماهنگي کامل بين سنّت و صنعت و هم آوايي بين
1. شرح غررالحکم، ج 4، ص 506. 2. سوره يوسف، آيه 55.