روش عقلى، سابقه ديرينه اى در علم كلام دارد و جايگاه آن، در بحث نبوّت است؛ بدين صورت كه در بحث نبوّت، اصل ضرورت نبوّت و نياز انسان به وحى با دلايل عقلى اثبات ميشود و در پى آن، فوايد بعثت مطرح ميگردد؛ آن گاه به اشكالات مرتبط به نبوّت و حلّ آن پرداخته ميشود.
اثبات ضرورت نزول وحى و بعثت، براى رساندن انسان به سعادت واقعى و حقيقى خود او با اين مقدّمات تبيين ميشود.
الف : آفريدگار انسان، خداي عليم و حكيم است كه او را براى مقصد و هدفى عالى آفريده است.
ب : انسان، حقيقتى جاودانه است و بايد در «صراط مستقيم» به سوى ابديت حركت كند تا از اين راه، سعادت ابدى خود را تأمين كند و اگر در اين راه مرتكب خطا شود، دچار شقاوت و محروميت از سعادت ابدى خواهد شد.
ج : چون انسان مخلوق خداى عليم و حكيم است، فقط خداوند به حقيقت انسان و ابعاد وجودى او و نيازهاى وى واقف است و جز او از حقيقت انسان و نيازها و انتظارات واقعي انسان، آگاهي ندارد.