بكشد.
امّا خداوند،اين نقشه را نقش بر آب كرد.
وقتى وى نزد پيامبر آمد، وآنحضرت با اوبه گفتگو نشست، وى را از توطئهاى كه در سر داشت مفصلاً آگاه ساخت.
اين پهلوان قريش "عمير بن وهب" نام داشت، او اسلام آورد و به مكّهبازگشت و فعالانه به تبليغ اسلام همّت گماشت و بدينگونه توطئهمكارانه قريش خنثى شد.
غزوه سويق قريش دسيسه بىفايده ديگرى را به اجرا گذاشت.
گروهى از آنان كهشمارشان به دويست نفر مىرسيد، به فرماندهى ابوسفيان، شبانه بر مردممدينه شبيخون زده دو تن از آنان را كشتند.
چون سپاه اسلام به رهبرى پيامبر، آنها را تعقيب كردند كفار تابايستادگى نيافتند واز ميدان گريختند وبراى آن كه بتوانند با راحتى وسبكىبيشتر بگريزند قسمتى از وسايل خود را بر جاى نهادند و خود فرار كردند.
اين جنگ به "غزوه سويق" شهرت يافت. زيرا مسلمانان در اين جنگمقدار فراوانى از خوراك سويق كه توشه كفار بود، به غنيمت گرفتند.
نبرد اُحُد اين بار نيز ابوسفيان فرماندهى قريش را برعهده و پرچم كفر را بهدست گرفت.
و پنج هزار مرد جنگى در زير آن جمع كرد و به طرف مدينهدر حركت شد.
وقتى سپاه ابوسفيان به كوه احد در چند كيلومترى مدينهرسيد، پيامبر با لشكرى كه شمار آن از ششصد تن بيشتر نمىشد، بهرويارويى وى شتافت.
پيامبر در اين نبرد، نقشه خيره كنندهاى كشيد.
وى از كوه اُحُد به عنوان تكيهگاهى براى سپاهش استفاده برد و برشكافهاى كوه كه در پشت سرش قرار داشت، گروهى مسلح را بهفرماندهى "عبداللَّه" گماشت و به آنان فرمود كه چه مسلمانان پيروزشوند، و يا شكست بخورند، نبايد موقعيت خود را رها كنند.
آنگاهفرمان داد مسلمانان يكپارچه بر كفار يورش برند.
كفار، كه تا آن هنگامبا هجوم يكپارچه برخورد نكرده بودند، پس از مدتى نبرد خونبار تارومار شدند، و مسلمانان بر غنايم فراوانى دست يافتند.
كسانى كه پشتسر سپاه در شكاف كوه به نگهبانى مشغول بودند، ديدند كه همرزمانشاندر جمع غنايم از آنان پيش افتادهاند.
از اين رو آنان نيز به قصد جمعغنيمت موقعيت حساس خود را رها كردند، و به جمع غنايم پرداختند.
هر چقدر كه "عبداللَّه" آنان را از اين كار منع كرد، مؤثر نيفتاد.
وقتى كفار به رهبرى خالد بن وليد وضع نگهبانان تنگه را چنين ديدند ازپشت سپاه مسلمانان، بر آنان حمله بردند و ما بقى ياران "عبداللَّه" را ازپاى درآوردند وپس از آن بر مسلمانان تاختند و به كافرانى كه از صحنهنبرد گريخته بودند، بانگ بازگشت سردادند.
لشكر قريش، مسلمانان رادر محاصره خود گرفتند.
شمار فراوانى از مسلمانان از عرصه نبردگريختند واين درحالى بود كه مسلمانانى كه از ميدان فرار نكردند، مثلپيامبر وعلىعليه السلام وعده ديگر از مسلمانان فداكار، از اين موقعيتبهرهبردارى كردند.
سرانجام حضرت علىعليه السلام ده تن از پرچمداران سپاهكفر را به هلاكت رساند، تا جايى كه پرچم كفار بر زمين افتاد، و انها باخوارى، راه گريز در پيش گرفتند.
پس از اين، مسلمانان غنايم زيادى به چنگ آوردند، اگرچه در اينجنگ خسارتهاى جبرانناپذيرى نيز متوجه مسلمانان شد همچونشهادت حمزه بن عبدالمطلب پهلوان و دليرمردى كه پس از پيامبروعلىعليه السلام، سوّمين فرمانده سپاه اسلام به شمار مىرفت.
پيامبر اسلامپس از شهادت حمزه وى را "سيّدالشهداء" ناميد.