هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

محمد تقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعقيب دشمن‏ ابوسفيان باقيمانده سپاه خود را در محلى بين مكّه و مدينه جمع كرد.

پيامبر با آنكه خسارتهاى جنگى سنگينى را متحمل شده بود، و يارانش‏نيز دشواريهاى فراوانى را تحمل كرده بودند، به‏تعقيب ابوسفيان پرداخت.

پيامبر به مكانى به نام "روحاء" رسيد و چون به ابوسفيان دست‏يافت وى از هيبت آن‏حضرت دچار ترس و بيم شد و به مكّه گريخت.

اين حركت پيامبر به انگيزه كسب قدرت و روحيه، آن هم پس ازشكست اُحُد، و نيز بازگرداندن موقعيت و ارج سپاه اسلام در دل كفار ازاهميت فراوانى برخوردار بود.

فرار پس از مدتى ابوسفيان هزار مرد جنگى گرد آورده همراه با آنان به‏سوى مدينه حركت كرد.

چون پيامبر اين گزارش را دريافت كرد از مدينه‏خارج شد تا به "بدر" رسيد.

امّا كفار كه از آمدن پيامبر اطلاع يافته بودند، گريختند.

بعد از اين‏نبرد، جنگ ديگرى ميان پيامبر و قريش به وقوع نپيوست مگر جنگ‏خندق كه در آن قريش با عده‏اى ديگر از غير قريش برضد اسلام باهم‏متّحد شدند.

جنگ احزاب‏ فرماندهى جنگ خندق را ابوسفيان به عنوان فرمانده نيروهاى عرب‏در مكّه به عهده گرفت.

وى قريش و اعراب را جمع كرد و با برخى ازيهوديان مدينه پيمان بست، و براى سركوب مسلمانان دست به كار شد.

جنگهايى كه مسلمانان در زمان حيات پيامبر در آن شركت مى‏جستندبه سه دسته تقسيم مى‏شدند.

نوع اوّل جنگهايى بودند كه ميان آنان‏وقريش درمى‏گرفت و نوع دوّم جنگهايى كه ميان آنان و يهوديان رخ‏مى‏داد و نوع سوّم جنگهايى بود كه بين مسلمانان و ساير اعراب كه مانع ازپيشرفت و انتشار اسلام بودند، اتفاق مى‏افتاد.

در جنگ خندق، هر سه نوع اين جنگها به وقوع پيوست از اين روبدان جنگ "احزاب" هم گفته مى‏شود.

زيرا قريش با "بنى سليم"و"اسد" و "فزاره" و "اشجع" و "غطفان" و با "بنى قريظه" و برخى‏از يهوديان مدينه براى جنگ با پيامبر هم پيمان شدند.

نظر مسلمانان بر اين قرار گرفت كه در مدينه بمانند و بين خود واحزاب )دشمنانشان( خندقى حفر كنند.

لشكر دشمنان همچون سيلى خروشنده و ويرانگرى كه كوه و دشت رافرا مى‏گيرد به مدينه رسيد.

چون چشمشان به "خندق" خورد گفتند: اين‏حيله‏اى تازه‏اى است.

دو تن از دلاوران آنان به نامهاى عمرو بن عبدودّوعكرمة بن ابوجهل از خندق گذشتند و ميان خندق و مسلمانان ايستادندو فرياد مبارزخواهى سردادند.

على عليه السلام به سوى شجاع‏ترين دلاور عرب‏در زمان خود، يعنى عمرو، رفت و او را بكشت.

با مرگ عمرو، ترس‏وبيم در سپاه كفر حكمفرما شد.

هر دو سپاه به سوى يكديگر تيرانداختند.

سپاه كفار بيش از بيست روز در پشت خندق اردو زدند، امّاسرانجام با خوارى و سرافكندگى پس از تحمل خسارتهاى معنوى و مادى‏فراوان به ديار خود بازگشتند.

آوازه استقامت و پيروزى مسلمانان در برابر سپاه بى‏شمار كفر، درسرتاسر جزيرةالعرب پيچيد.

در اين جنگ تعداد سپاهيان اسلام از سه‏هزار نفر تجاوز نمى‏كرد، درحالى كه افراد سپاه كفار به دهها هزار تن بالغ‏مى‏شد.

امّا با اين همه پيروزى در اين جنگ سرانجام نصيب سپاه اسلام‏شد.

با پايان غزوه خندق، سلسله بزرگى از جنگهاى پيامبر با قريش خاتمه‏يافت.

و بعد از اين هيچ جنگ ديگرى ميان پيامبر و قريش روى نداد،مگر فتح مكّه كه آن هم در واقع پيروزى نهايى مسلمانان بر كفار بود نه‏جنگ و خونريزى.

در اينجا دو سلسله ديگر از جنگهاى اسلامى باقى مى‏ماند، نخست:جنگ مسلمانان با يهود و دوّم جنگهاى آنان با قبايل ديگر عربى.

اكنون به‏طور خلاصه به جنگهاى مسلمانان با يهود اشاره مى‏كنيم.

/ 30