بیشترلیست موضوعات -هدايتگران راه نور - زندگانى پيامبر گرامى حضرت محمّد مصطفىصلى الله عليه وآله- پيش از بعثت ابوطالب مردى تنگدستوعيالمند بود ازدواج فرخنده روزها گذشت پس از بعثت ظلم وستم درميان آنان شايع بود مشرق اسلام تنها يك قبيله دعوت پيامبر را پذيرفت اسلام در مصاف با يهود در سال هشتم، سوره برائت )توبه( نازل شد. پيامبر درصدد جنگ با روم برآمد حجةالوداع مهمترين مسأله، حكومت اسلامى بود پيامبر با بيوهزنان ازدواج مىكرد توضیحاتافزودن یادداشت جدید
تعقيب دشمن ابوسفيان باقيمانده سپاه خود را در محلى بين مكّه و مدينه جمع كرد.پيامبر با آنكه خسارتهاى جنگى سنگينى را متحمل شده بود، و يارانشنيز دشواريهاى فراوانى را تحمل كرده بودند، بهتعقيب ابوسفيان پرداخت.پيامبر به مكانى به نام "روحاء" رسيد و چون به ابوسفيان دستيافت وى از هيبت آنحضرت دچار ترس و بيم شد و به مكّه گريخت.اين حركت پيامبر به انگيزه كسب قدرت و روحيه، آن هم پس ازشكست اُحُد، و نيز بازگرداندن موقعيت و ارج سپاه اسلام در دل كفار ازاهميت فراوانى برخوردار بود.فرار پس از مدتى ابوسفيان هزار مرد جنگى گرد آورده همراه با آنان بهسوى مدينه حركت كرد.چون پيامبر اين گزارش را دريافت كرد از مدينهخارج شد تا به "بدر" رسيد.امّا كفار كه از آمدن پيامبر اطلاع يافته بودند، گريختند.بعد از ايننبرد، جنگ ديگرى ميان پيامبر و قريش به وقوع نپيوست مگر جنگخندق كه در آن قريش با عدهاى ديگر از غير قريش برضد اسلام باهممتّحد شدند.جنگ احزاب فرماندهى جنگ خندق را ابوسفيان به عنوان فرمانده نيروهاى عربدر مكّه به عهده گرفت.وى قريش و اعراب را جمع كرد و با برخى ازيهوديان مدينه پيمان بست، و براى سركوب مسلمانان دست به كار شد.جنگهايى كه مسلمانان در زمان حيات پيامبر در آن شركت مىجستندبه سه دسته تقسيم مىشدند.نوع اوّل جنگهايى بودند كه ميان آنانوقريش درمىگرفت و نوع دوّم جنگهايى كه ميان آنان و يهوديان رخمىداد و نوع سوّم جنگهايى بود كه بين مسلمانان و ساير اعراب كه مانع ازپيشرفت و انتشار اسلام بودند، اتفاق مىافتاد.در جنگ خندق، هر سه نوع اين جنگها به وقوع پيوست از اين روبدان جنگ "احزاب" هم گفته مىشود.زيرا قريش با "بنى سليم"و"اسد" و "فزاره" و "اشجع" و "غطفان" و با "بنى قريظه" و برخىاز يهوديان مدينه براى جنگ با پيامبر هم پيمان شدند.نظر مسلمانان بر اين قرار گرفت كه در مدينه بمانند و بين خود واحزاب )دشمنانشان( خندقى حفر كنند.لشكر دشمنان همچون سيلى خروشنده و ويرانگرى كه كوه و دشت رافرا مىگيرد به مدينه رسيد.چون چشمشان به "خندق" خورد گفتند: اينحيلهاى تازهاى است.دو تن از دلاوران آنان به نامهاى عمرو بن عبدودّوعكرمة بن ابوجهل از خندق گذشتند و ميان خندق و مسلمانان ايستادندو فرياد مبارزخواهى سردادند.على عليه السلام به سوى شجاعترين دلاور عربدر زمان خود، يعنى عمرو، رفت و او را بكشت.با مرگ عمرو، ترسوبيم در سپاه كفر حكمفرما شد.هر دو سپاه به سوى يكديگر تيرانداختند.سپاه كفار بيش از بيست روز در پشت خندق اردو زدند، امّاسرانجام با خوارى و سرافكندگى پس از تحمل خسارتهاى معنوى و مادىفراوان به ديار خود بازگشتند.آوازه استقامت و پيروزى مسلمانان در برابر سپاه بىشمار كفر، درسرتاسر جزيرةالعرب پيچيد.در اين جنگ تعداد سپاهيان اسلام از سههزار نفر تجاوز نمىكرد، درحالى كه افراد سپاه كفار به دهها هزار تن بالغمىشد.امّا با اين همه پيروزى در اين جنگ سرانجام نصيب سپاه اسلامشد.با پايان غزوه خندق، سلسله بزرگى از جنگهاى پيامبر با قريش خاتمهيافت.و بعد از اين هيچ جنگ ديگرى ميان پيامبر و قريش روى نداد،مگر فتح مكّه كه آن هم در واقع پيروزى نهايى مسلمانان بر كفار بود نهجنگ و خونريزى.در اينجا دو سلسله ديگر از جنگهاى اسلامى باقى مىماند، نخست:جنگ مسلمانان با يهود و دوّم جنگهاى آنان با قبايل ديگر عربى.اكنون بهطور خلاصه به جنگهاى مسلمانان با يهود اشاره مىكنيم.