مشرق اسلام‏ تنها يك قبيله دعوت پيامبر را پذيرفت - هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

محمد تقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كفار ومعاندان نيز افزوده است.

بنابراين، رسول اسلام تصميم گرفت دعوت خود را درميان ساير قبايل‏عربى گسترش دهد.

اگر آن‏حضرت مى‏توانست قبيله‏اى را به سوى اسلام‏راهنمايى كند به سوى آن قبيله مى‏رفت و نور تابناك اسلام را از طريق‏افراد آن قبيله انتشار مى‏داد.

بدين منظور آن‏حضرت در مراسمى كه‏اعراب براى عبادت يا تجارت تشكيل مى‏دادند، در جمع آنها حضورمى‏يافت؛ و خطاب به افراد قبيله مى‏فرمود: "اى بنى فلان! من فرستاده‏خدايم به سوى شما.

خداوند به شما مى‏فرمايد كه او را پرستش كنيد،وهمتايى براى او قائل نشويد، جز او هرچه را كه مى‏پرستيد كنار گذاريدو به من بگرويد و مرا تصديق كنيد و از شر دشمنانم در امان نگاه داريد تامن نيز به شما بگويم چرا خداوند مرا مبعوث كرده است".

قريش براى خنثى كردن‏اثر دعوت پيامبر، كسانى را به دنبال آن‏حضرت‏روانه مى‏كردند تا مردم را از طاعت او برحذر دارند و دعوتش را لوث‏كنند.

اكثر اوقات ابولهب، عموى پيامبر، اين‏وظيفه را برعهده مى‏گرفت(9).

قبيله‏هاى عرب نيز بر عبادت خدايان خيالى خويش پا مى‏فشردندوتعصب مى‏ورزيدند و پيروى از آيين پدران خود را ترجيح مى‏دادند.

ازطرف ديگر آنها از قريش هم مى‏ترسيدند.

چون اگر اسلام مى‏آوردند بطورقطع بايد خود را براى جنگ با قريش آماده مى‏كردند.

از اين رو دعوت‏پيامبر را نمى‏پذيرفتند و آن‏حضرت را به نيكى يا بدى از خود مى‏راندند.

مشرق اسلام‏ تنها يك قبيله دعوت پيامبر را پذيرفت

اين قبيله در يثرب )مدينه(مسكن داشتند، و به دو طايفه اوس و خزرج تقسيم مى‏شدند.

همواره بين‏اين دو طايفه جنگ و خونريزى برپا بود بطورى كه هر دو از اينهمه ستيزه‏و نزاع به ستوه آمده بودند.

مردم "يثرب" سخن پيامبر را پذيرفتند و به دعوت او گردن نهادندوبدين‏گونه اسلام در شهر "يثرب" مانند طلوع خورشيد تابناك پس ازشبى دراز، آغاز به انتشار كرد.

سپس دومين بيعت مسلمانان "يثرب" با حضرت محمد صلى الله عليه وآله در عقبه"منى" شكل گرفت و در همان جا پيمانى نظامى ميان پيامبر و هواداران‏يثربى‏اش منعقد شد.

به موجب اين پيمان، مسلمانان "يثرب" موظف‏شدند باتمام قواى جنگى خود، از پيامبر و ساير مسلمانان دفاع كنند.

هجرت به مدينه‏ پيامبرصلى الله عليه وآله برنامه هجرت به‏مدينه را ترتيب داد.

آن‏حضرت يارانش رايكى پس از ديگرى به دور از چشم قريش، به سوى مدينه رهسپار مى‏كرد.

وقتى كفار از اين حركت آگاه شدند، باخود گفتند: اگر مسلمانان درمدينه گرد آيند، پايگاه نيرومندى برضد ما ايجاد خواهند كرد و جان‏ومال ما را به شدّت تهديد خواهند نمود.

در جستجوى راه چاره‏اى برآمدند تا مسلمانان را از راه تشويق‏ودلجويى و يا تهديد از هجرت به مدينه بازدارند.

امّا مسلمانان بااستفاده از تاريكى شب از چنگال قريش مى‏گريختند.

كفار با خودمى‏گفتند: "محمد هنوز در چنگ ماست و چيزى مانع از دسترسى ما به اونيست.

اگر او بتواند به مدينه هجرت كند و يارانش را به دور خود گردآورد كشتن او براى ما بسيار مشكل خواهد شد".

بنابراين در"دارالندوة" گرد آمدند و درباره اين مسأله به مشورت پرداختند.

درنهايت تصميم گرفتند از هر قبيله يك نفر داوطلب شود و سپس همگى به‏يكباره بر پيامبر يورش برند و او

/ 30