اسلام در مصاف با يهود - هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

محمد تقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسلام در مصاف با يهود



1 - بنى‏قينقاع‏

يهوديان وصله‏هاى ناهمگونى بودند كه از ترس شمشير پادشاهان‏وسلاطين در اين ديار پديد آمده بودند.

اكثريت قريب به اتفاق آنان كه‏در مدينه سكونت داشتند؛ عبارت بودند از: بنى‏قينقاع، بنى‏نضير،بنى‏قريظه، يهوديان خيبر، يهوديان فدك، يهوديان وادى قرن و يهوديان‏تيماء.

بنى قينقاع، قبيله مرفهى بودند كه كار زرگرى جزيرةالعرب را دراختيار داشتند.

روزى يكى از زنان مسلمان نزد يكى از زرگران آنها رفت‏زرگر از وى خواست كه روبندش را بردارد، امّا زن خواستِ او را اجابت‏نكرد.

زرگر، بدون آنكه زن بفهمد، گوشه لباس زن را به پشتش گره زد.

چون زن برخاست لباسش بالا رفت و بدنش معلوم شد و زرگر يهودى به‏وى خنديد.

زن مسلمان بناى فرياد گذاشت.

يكى از مردان مسلمان بر آن‏زرگر هجوم برد و او را كشت.

يهوديان نيز بر آن مرد مسلمان حمله‏كردند، و وى را از پاى درآوردند.

ميان مسلمانان و يهوديان آتش نزاع شعله‏ور شد.

پيامبر به سوى‏يهوديان رفت و آنان را نصيحت كرد كه به آيين اسلام بگروند و نظام‏مقدّس آن را بپذيرند.

امّا يهوديان وى را مسخره كردند و به آن حضرت‏پيشنهاد جنگ دادند.

پيامبر به طرف دژهاى آنان روانه شد و 15 روزايشان را در محاصره خود گرفت.

سرانجام يهوديان به صلح با پيامبر تن‏در دادند، و قرار شد با اموال وفرزندان وبستگانشان از مدينه خارج‏شوند و لوازم و وسايل خود را براى مسلمانان واگذارند.

يهوديان نيز چنين‏كردند و از مدينه به اطراف شام رهسپار شدند.

2 - بنى نضير

بنى نضير نيز قبيله‏اى ثروتمند بود و پول و ثروت خود را به عنوان وام‏در اختيار مردم مى‏گذاشت.

پيامبر به سوى آنان رفت و از ايشان خواستاروام شد.

يهوديان درصدد برآمدند؛ آن‏حضرت را بكشند.

از اين رو به وى اصرار بسيار كردند كه به خانه‏شان داخل شود.

امّاپيامبر دعوت آنان را نپذيرفت و به ديوار تكيه داد.

يهوديان تصميم‏گرفتند سنگى از بالا بر سر آن‏حضرت بيفكنند.

امّا سنگ به پيامبر نخوردو آن‏حضرت بدون آنكه از آنان وامى بگيرد به مدينه بازگشت و به آنان‏پيغام داد: "حال كه پيمان مرا شكستيد از ديار من بيرون شويد و براى اين كار به‏شما ده روز مهلت مى‏دهم".

به پيامبر گزارش دادند كه يهوديان قصد ترك مدينه را ندارندومى‏گويند: تو هرچه مى‏خواهى بكن.

پيامبر نيز به سوى آنان رهسپار شد و آنها را محاصره و خانه‏هايشان‏را ويران كرد.

يهوديان از دژى به دژ ديگرى نقل مكان مى‏كردند، تا آن كه‏عرصه بر آنها تنگ آمد و از پيامبر خواستند كه به آنها اجازه دهد اموال‏ولوازمشان را از مدينه خارج نمايند امّا پيامبر اين خواسته را نپذيرفت‏وسرانجام يهوديان اموال خود را به عنوان غنيمت براى مسلمانان برجاى‏نهادند و خود از مدينه بيرون رفتند.

3 - خيبر.

و دلاورى حضرت على‏ در سال هفتم هجرى با انعقاد پيمان صلح حديبيه، پيامبر در انديشه‏جنگ با يهوديان خيبر، كه فشار روانى بر مسلمانان وارد مى‏آوردندوبرضد مسلمانان با دشمنان آنان همدست مى‏شدند، برآمد.

/ 30