ولایت

علی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 119/ 51
نمايش فراداده

را منحصر كرديم فقط بر اينكه در دلمان مهر على ابن ابيطالب است و قطره هاى اشك هم براى اميرالمؤمنين مى ريزيم ولى عمل ما ضد عمل على و فكر و انديشه مان ضد انديشه على است . ما از ولايت , براى خودمان يك افسانه يك اسطوره و يك خرافه اى درست كرده ايم و دل خودمان را خوش كرديم كه از جمله موالى حضرت على بن ابيطالب ( ع ) و داراى ولايت هستيم و خوشحال كه تمام آنچه كه براى موالى على ابيطالب هست براى ما و نيز بطور مسلم و قطعى هست خدا مى داند كه اين كار , خيلى جفا و ظلم به حق على بن ابيطالب است , خيلى ظلم به حق اسلام است چون ولايت مال اسلام است , امام صادق ( ع ) ولايت را با عمل مى داند و مى گويد آن كسى كه داراى عمل است ولى ما اوست و آن كسى كه داراى عمل نيست , عدو ما اوست , امام صادق ( ع ) ولايت را اينطور معنى مى كند . چون ولايت در فرهنگ امام صادق با ولايت در فرهنگ آن جاهل يا مغرضى كه دارد به نام امام صادق زندگى مى كند , فرق دارد ما بايد عميقا معنى ولايت را بفهميم در غير اينصورت عمرى را باميد بهشت سپرى مى كنيم در حاليكه در موقع جان دادن از بهشت خبرى نيست . ولايت يك انسان پيوستگى و وابستگى مطلق او است به ولى .

اما ولايت يك جامعه به چيست ؟ ولايت يك جامعه باين است كه ولى در آن جامعه اولا مشخص باشد . ثانيا منشاء و الهام بخش همه نيروها , نشاط ها فعاليتهاى آن جامعه باشد . قطبى باشد كه همه جويها و سرچشمه ها از او سرازير مى شود , مركزى باشد كه همه فرمانها را او مى دهد و همه قانونها را او اجرا مى كند نقطه اى باشد كه همه رشته ها و نخها به آنجا برگردد , همه باو نگاه كنند , همه دنبال او بروند , موتور زندگى را , او روشن بكند , راننده و پيش قراول كاروان زندگى در جامعه , او باشد , اين جامعه , جامعه داراى ولايت است , اميرالمؤمنين ( ع ) بعد از پيغمبر بيست و پنج سال تمام زمام اجتماع را در دست نداشت . جامعه اسلامى بعد از پيغمبر بيست و پنج سال داراى ولايت نبود , در آن جامعه مسلمان داراى ولايت بود , ابوذر شخصا داراى ولايت بود , مقداد شخصا داراى ولايت