منكر ) را برنامه ء اساسى خود مى سازد و خلاصه , انسانيت و پديده ء[ ( انسان )] را به هدف و غايت از آفرينشش نزديك و نزديكتر مى سازد .
تدبر در آيات زير , آفاق وسيعى از بهشت ولايت را در پيش چشم ما مى گشايد و راز اين سخن آگاهى بخش را كه[ : ( هيچ يك از فرمانهاى دين به اهميت ولايت نيست )] آشكار مى سازد :
لعن الذين كفرو من بنى اسرائيل كافران بنى اسرائيل بر زبان داود و عيسى على لسان داود و عيسى بن مريم بن مريم . مورد لعن واقع شدند .
ذالك بما عصوا و كانو يعتدون اين بر اثر آن بود كه عصيان مى ورزيدند و تعدى و تجاوز مى كردند .
كانو لا يتناهون عن منكر فعلوه از كار ناپسندى كه در پيش گرفته بودند . دست نمى شستند .
لبئس ما كانوا يفعلون چه بد و ناپسند بود آنچه مى كردند .
ترى كثيرا منهم يتولون الذين كفروا بسپارى از ايشان را مى نگرى كه كافران را ولى خويش مى گيرند .
لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان براى خويشتن چه بد و ناخوش آيند چيزى از سخط اله عليهم پيش فرستادند كه خدا برايشان خشم گرفت .
و فى العذاب هم خالدون و در عذاب , هم ايشان جاودانه اند
و لو كانو يومنون بالله و النبى و اگر به خدا و پيامبر و آئين او يمان و ما انزل اليه ما اتخذوهم اولياء مى آوردند هرگز , ايشان را ولى خود نمى گرفتند