انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه

حسن حسن زاده آملی

نسخه متنی -صفحه : 247/ 166
نمايش فراداده

جامعيت انسان كامل كه ([ احصى الله فيه علم كل شى ء]) در لوح فؤاد كاملى ديگر متمثل گردد مطابق عرف و عادت مردم و تقريب اذهانشان به واقع مثلا به صورت قطار شتر بدون آغاز و انجام در آيد كه بار همه فضائل و مناقب وى باشد چنانكه نبى صلى الله عليه و آله فضائل وصى عليه السلام را آن چنان ديد اما ديدارى كه در صقع نفس خاتم تمثل يافت همانطور كه فرمود در ليله الاسراء : ([ مثل لى النبيون]) ([ و اذكر فى الكتاب مريم . . . فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا]) . ( 1 )

همه موجودات عينى بمنزله اعضا و جوارح انسان كامل اند

و چون انسان با عقل بسيط بدان نحو كه اشارتى رفت پيوست

تمام شئون عقل بسيط از كران تاكران از ذره تا بيضا از سفلى تا عليا همگى بمنزله اعضا و جوارح وى گردند و در همه چون تصرف نفس در اعضا و جوارح خود تصرف كند و جملگى مسخر او گردند . آن سعادتمندى كه عقل مستفاد گرديد جميع شئون مادون آن را استيفا كرده است چنانكه صاحب مقام ولايت و امامت بايد قبل از وصول به آن مقام داراى تمام معقولات و مدركات باشد يعنى عقل مستفاد گردد كه مقام مشاهده معقولات است چنانكه ما مبصرات را مشاهده مى كنيم و بعضى از ارباب معرفت آن مقام شامخ را فؤاد گويند ([ ما كذب الفؤاد ما رأى]) ( 2 ) چه حقيقت انسانيه را در عالم كبير

1 سوره مريم آيه 16 .

2 سوره النجم آيه 11 .