السلام ) به خاطر آن مقام ارجمندى بود كه او در نزد پروردگار و نزد آن حضرت داشت . اين سرگذشت بين تاريخ نويسان مشهور است .
4 - اميرمؤ منان على (عليه السلام ) و برادرانش (طالب ، عقيل و جعفر) نخستين كسانى هستند كه از دو سو (هم از ناحيه پدر و هم از ناحيه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به اين خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و تحصيل كمالات معنوى از او، به دوشرافت نايل گرديد (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )) .
5 - على (عليه السلام ) نخستين فردى بود كه قبول اسلام كرد و به خدا و رسولش ايمان آورد و هيچ كس از اهل بيت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در اين جهت به او نرسيد و او نخستين مردى بود كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام كرد و او آن را پذيرفت و همواره از دين اسلام حمايت مى كرد و با مشركان مبارزه مى نمود و از حريم ايمان دفاع مى كرد و گمراهان و سركشان را سركوب مى نمود و دستورات دين و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حكم مى كرد و به كارهاى نيك دستور مى داد.
6 - على (عليه السلام ) بعد از بعثت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا رحلت آن حضرت يعنى در طول 23 سال ، همواره همراه ، همراز و همكار پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، در سيزده سال قبل از هجرت (در بحران مبارزه شديد با مشركان ) شريك تنگاتنگ غمهاى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، بيشترين دشواريها و رنجهاى اين دوره را تحمّل نمود و ده سال بعد از هجرت به سوى مدينه ، يگانه مدافع اسلام و پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از شر مشركان بود و براى حفظ جان (و هدف ) پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با كافران جنگيد و در اين راستا جانش را در طبق اخلاص نهاد و فداى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و سپر بلا براى اسلام نمود و اين شيوه ادامه داشت تا آن هنگام كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رحلت كرد و خداوند او را به سوى بهشت خود برد و در ارجمندترين جايگاه بهشتى ، جايش داد، هنگام رحلت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ، على (عليه السلام ) 33 سال داشت .
امت اسلام درباره امامت على (عليه السلام ) در همان روز رحلت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اختلاف نمودند، شيعيان او يعنى همه بنى هاشم و (افراد برجسته اى مانند:) سلمان ، عمّار، ابوذر، مقداد، خزيمة بن ثابت (ذوالشّهادتين )، ابوايّوب انصارى ، جابر بن عبداللّه انصارى ، ابوسعيد خدرى .
و امثال آنان از بزرگان مهاجر و انصار، معتقد بودند كه على (عليه السلام ) خليفه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از آن حضرت است و امام برحق مى باشد؛ زيرا او در فضايل و راءى و كمالات بر همگان سبقت و برترى دارد، هم در ايمان و هم در علم و آگاهى به احكام و هم در جهاد و مبارزه با دشمنان ، بر همه پيشى گرفته است و در زهد و پارسايى و خير و صلاح ، بين او و ديگران ، فاصله بسيار بود و اصلاً ديگران را نمى شد با او مقايسه كرد و در قرب منزلت و خويشاوندى به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هيچ كس چون او نبود.
صرف نظر از اين امور، خداوند در قرآن ، به ولايت و امامت او تصريح كرده ، آنجا كه مى خوانيم :
(اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذيِنَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ ). .(48) (( سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پيامبر او و آنان كه ايمان آوردند و نماز را برپا مى دارند و در حال ركوع ، زكات مى پردازند )) .
و (بر مطلعين ) آشكار است كه غير از على (عليه السلام ) كسى نبود كه در ركوع ، صدقه بدهد (49) و به اتفاق ارباب لغت ، واژه (( ولىّ )) به معناى (( برتر و سزاوارتر )) است و وقتى كه امير مؤ منان على (عليه السلام ) به حكم قرآن برترين و سزاوارترين بوده و بر خود مردم اَوْلى و سزاوارتر باشد - زيرا به تصريح قرآن (در آيه فوق ) اين موهبت به او داده شده - در اين صورت بدون هرگونه ابهام واجب است كه همه مردم از