سـزاوار اسـت امـام جـمـعه در ضمن خطبه آنچه را كه مصلحت دين و دنياى مسلمانان است خاطر نشان سـازد وآ نـان را نـسـبـت بـه آنچه كه در بلاد مسلمانان جريان دارد و ديگر اوضاع و احوالى كه بـراى آنـان داراى نـصـرت و مـنـعفت است و مسلمانان در دنيا و دين خود به آن احتياج دارند، و امور سـيـاسـى و اقـتـصـادى كـه دخـالت در اسـتـقـلال و حـاكميت آنها دارد، و كيفيت معامله آنها با ساير مـلل و تنبه از دخالت كردن دولتهاى استعمارى ظالم در امور سياسى و اقتصادى اشان كه منجر به استعمار و استثمار مسلمانان مى شود، آگاه سازد.
بـطـور كـلى نـمـاز جـمـعه و خطبه هاى آن براى مسلمانان داراى جايگاه مهمى هستند؛ همچون ساير اعمال مهم مانند حج و اعمالى كه در آن است و نمازهاى عيدين و مانند اينها ... ..(27)
در مسائل سياسى و حكومتى اسلام ، مى توان به اهميت امامت و رهبرى در جامعه اشاره كرد و اينكه هيچ عملى بدون اعتقاد به ولايت و رهبرى اسلامى پذيرفته نيست .
درجـنـبـه هـاى مـالى مـى تـوان بـه خـمـس ، زكـات ، جـزيـه ، خـراج و ديـگـر مـاليـاتـهـا و امـوال عـمـومـى و انفال اشاره كرد كه براى اداره امور اجتماع و تاءمين نيازمندان در نظر گرفته شده است .
براى تنظيم روابط اجتماعى ، روابط خانوادگى و حفظ حقوق مردم ، موازينى را در قالب عقد و ايـقـاعـات وضع كرده و براى حفظ نظم عمومى و جلوگيرى از قانون شكنى ، مقررات جزايى از قبيل حدود، قصاص ، ديات و تعزيرات را مقرر كرده است .
بـراى آنـكـه مـسـلمـانـان بـا كـسانى كه ارتباط و رفت و آمد دارند، روابط حسنه داشته باشند، مـسـائل بـسـيـارى از جـمـله شـيـوه هـاى مـعـاشـرت بـاافـراد مـخـتـلف ازقـبـيل پدر، مادر، فرزندان ، بزرگترها، كوچكترها، معلم ، شاگرد، همسايگان وافراد كوچه و بازارتعين شده است .
مسلمانان براى دفاع از احكام اسلامى و ارزشهاى انسانى مكلف به امر به معروف و نهى از منكر شـده انـد و مـى دانيم كه اجراى امر به معروف و نهى از منكر اولاً ظرف اجتماعى مى خواهد، ثانياً خود براى حفظ سلامت اجتماع و جلوگيرى از تسلط اشرار، بر جامعه است .
بـنـابراين ، آنچه در مورد فردى و شخصى بودن اديان ؛ بخصوص دين اسلام گفته مى شود، چـيـزى جز توطئه مخالفان دين و استعمارگران و ناآگاهان نبوده است و با بررسى كوتاه در آيـات و روايـات و آثـار فـقـهـا، كـه نـظـر اسـلام را در مـورد كـوچـكـتـريـن مـسائل مورد نياز بشر بيان داشته اند، بطلان ادعاى مخالفان دين بخصوص مذهب شيعه مشخص مى شود.
براى درك سياست در اسلام ابتدا بايد مفاهيم دين ، اسلام و سياست را توضيح داد.
دين در لغت به معناى كيش ، وجدان ، قانون وحى و داورى ، آيين ، راه و روش ، اطاعت ، حساب ، ملّت و تـدبـير آمده است .(28) معناى اصطلاحى دين تعبّد و تديّن به يك مرام (دانَ بِاْلاسْلامِ ديـنـاً يـعـنـى تـَعـَبَّد وَ تـَدَيَّنَ بـِهِ) و يـا مـجـمـوعـه اى از اصول عقايد ، احكام و مقررات اخلاقى ، سياسى ، اجتماعى و اقتصادى مى باشد..(29)
علامه طباطبايى در تعريف معناى اصطلاحى دين مى نويسد:
ديـن عـقـايـد و دسـتورهاى عملى و اخلاقى است كه پيغمبران از طرف خدا، براى راهنمايى و هدايت بشر آورده اند..(30)
وى در جاى ديگر مى نويسد؛ ديـن در عـرف قـرآن عبارت است از سنت اجتماعى كه در بين مجتمع داير است و سنت اجتماعى عبارت اسـت از ديـن حـق و فـطـرى يعنى اسلام و يا دينى كه از دين حق و راه خدا منحرف شده و به كژى گراييده است ..(31)
كـلمـه اسـلام از مـاده (سـِلْم ) و بـه مـعـنـاى گـردن نهادن ، فرمان بردن ، فروگذاردن ، باز گذاشتن ، پذيرفتن دين ، پذيرفتن شريعت حضرت محمدبن عبداللّه (ص ) و نام دين آن حضرت در فرهنگهاى فارسى و عربى آمده است ..(32)