نظام سیاسی اجتماعی اسلام

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 77/ 8
نمايش فراداده

عـلامـه طباطبايى درباره مفهوم كلمه اسلام در ذيل آيه (رَبَنّا وَاِجْعَلْنا مُسْلِمينِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَتِنا اُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ)(33) مى نويسد:

اصـولاًكـلمـه (اسـلام ) كـه از بـاب (افـعـال ) و كـلمـه (تـسـليـم ) كـه از بـاب (تفعيل ) كلمه (استسلام ) كه از باب (استفعال ) است هر سه يك معنا را مى دهند و آن اين است كـه كـسـى يـا چيزى در برابر كس ديگر حالتى داشته باشد كه هرگز او را نافرمانى نكند واو را از خود دور نسازد و اين حالت ، اسلام ، تسليم و استسلام است ..(34)

مـعـنـاى اصـطـلاحى اسلام همان معناى اصطلاحى دين است و به مجموعه عقايد و دستورات عملى و اخـلاقـى اطـلاق مـى شـود كـه بـطـور صريح در قرآن و سنت بيان شده و يا از آنها استنباط مى شود.

مفهوم سياست

واژه سـيـاسـت از ريـشـه (سـوسَ) و (سـاس ) گـرفـتـه شـده و بـه معناى تاءديب ، تربيت ، سرپرستى امور، حكم راندن بر رعيّت ، اداره كردن امور، رياست كردن ، عدالت ، داورى ، سزا، جزا و تنبيه آمده است ..(35)

در اصـطـلاح بـه علم حكومت بر كشور، فن حكومت بر جوامع انسانى ، علم قدرت تصميم گيرى درباره مسائل ناهمگون جامعه ، مطالعه و اعمال قدرت و نفوذ سياست گفته مى شود..(36)

سياست در اقرب الموارد چنين تعريف شده است :

(اَلسِّيـاسـَةُ اِسـْتـِصـْلاحُ الْخـَلْقَ بـِاِرْشـادِهـِمْ اِلىَ الطَّريـقِ الْمـُنـْجـى فـى الْعـاجـِلِ وَ اْلا جِلِ).(37)

سياست عبارت از اصلاح خلق با ارشاد و هدايت آنان به راهى كه در دنيا و آخرت سبب نجاتشان مى گردد.

سـيـاسـت در فرهنگ علوم سياسى ، بررسى كاركردهاى حكومت يا دولت ، مديريت امور همگانى ، احزاب سياسى و تدابيرى است كه حكومت به منظور اداره امور كشور اتخاذ مى كند و اين تدابير شامل سياست داخلى و خارجى مى باشد..(38)

امام خمينى (قدس سره ) در مورد سياست مى فرمايد:

سـيـاسـت ايـن اسـت كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد و تمام اين مصالح جامعه را مدّنظر بگيرد و اينها هدايت كند به آن چيزى كه صلاحشان است ..(39)

سياست در اسلام

در اسـلام هـمـيشه جنبه هاى معنوى عمل ،بر ديگر جنبه ها غلبه دارد و در سياست اسلامى نيز روح مـعـنويت ، حاكم است . بر خلاف آنچه كه درجهان امروز وجود دارد و موضوع اصلى سياست ، حفظ قـدرت و يا اعمال قدرت براى دنيا دارى است ، در اسلام قدرت جزئى از حوزه كار سياست بوده و هدف سياست ، هدايت بشر به سوى كمال و تعالى ، ايجاد نظم و عدالت و جلوگيرى از ظلم و سـتـم اسـت . ايـن مـطـلب تـاآنـجـا اهـمـيـّت دارد كـه امـام عـلى (ع ) مـلاك سـيـاسـت را عدل دانسته ، مى فرمايد:

(مِلاكُ السِّياسَةِ عَدْلٌ).(40)

ملاك سياست عدالت است .

واژه (سـيـاسـت ) و (سـيـاسـتـمـدارى ) در مـنابع و متون اسلامى زياد به كار رفته و از ائمه مـعـصـومـيـن (ع ) بـه عـنـوان (سـيـاسـتـمـداران مـردم ) و (عـارف بـه مسائل سياسى )ياد شده است :

در زيارت جامعه كبيره چنين آمده است :

(اَلسَّلامُ عـَلَيـْكـُمْ يـا اَهـْلَ بـَيـْتِ النـُبـُوَّةِ وَ مـَوْضـِعِ الرِّسـالَةِ... وَ سـاسـَةَ الْعـِبـادِ وَ اَرْكـانـَ الْبِلادِ).(41)

درود بر شما اى خاندان نبوت و جايگاه رسالت ... و سياستمداران مردم و بزرگان بلاد.

از امام رضا(ع ) نقل شده است :

(اَلاِمامُ عالِمٌ لا يَجْهَلُ وَ راعٍ لا يَنْكَلُ ... عالِمٌ بِالْسِّياسَةِ، مَفْروُضُ الطّاعَةِ).(42)

امام عالمى است كه جهالت در او راه ندارد و سرپرستى است كه نمى ترسد... آگاه به سياست و واجب الاطاعه است .