اميرالمومنين على عليه السلام است كه در بستر شهادت ، سفارش و اشارت فرمود :
الله الله فى الصلاه فانها عمود دينكم .(291) نماز براى عموم مؤ منان ، از عقود الهى و عمود دين است . خيمه دين بر عمود نماز، پايدار و استوار است ، و كدامين خيمه بدون عمود و چوب خيمه بر پا مانده است ؟! اين است كه خداوند تواضع كنندگان را با اين عبارت ، بشارت مى دهد :
و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و الصابرين على ما اصابهم ، و القيمى الصلوه و مما رزقناهم ينفقون ؛ (292) و تواضع كنندگان را بشارت ته ، آنان كه چون نام خدا برده شود، در دل بترسند و بدان هنگام كه به آنها مصيبتى رسد، شكيبايند و نماز مى گزارند و از آن چه روزيشان داده ايم ، انفاق مى كنند.
اويس ، از تواضع كنندگان و نماز گزاران است كه غم نماز دارد، نه غم تن و پيكر خويش . براى او اصالت نماز مهم است . البته نمازى همراه با خضوع و خشوع به درگاه حضرت واجب الوجود، كه اوست مقصد و مقصود و هم معبد و معبود.
از اويس پرسيدند كه : خشوع در نماز چيست ؟ گفت : آن كه اگر تير به پهلوى وى زنند در نماز، خبر ندارد.(293) طهارت مقدمه عبادت است ، و گروهى وضو مى گيرند كه بدن پاكيزه شود، ولى وضوى آنان نور و صفايى به دل نمى تاباند، اما گروه ديگرى هستند كه اگر جه تعدادشان كم است ، ولى به قول حافظ، به آب ديده و خون جگر وضو سازند :
حتى حافظ گامى ديگر پيش نهاده است و بنابر فتواى عشق ، نماز كسى را كه به خون دل طهارت نمى كند، مورد قبول نمى داند :
وضو بايد قربه الى الله باشد، انسان را به آستان خدا نزديك و نزديكتر نمايد، وضو بايد دل و جان را نورانى و آدمى را براى عرض راز و نياز به درگاه خداوند آماده كند، و عبد را براى عبادت معبود مهيا سازد و اگر عشق ورزيدن به عبادت حق لازم است ، بايد حب حق را در وضو نيز متجلى ساخت ، چرا كه سيد انبيا و محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ، دلباختگان عبادت را اين گونه بشارت مى دهد :
افضل الناس من عشق العباده ، فعانقها واحبها بقلبه ، و باشرها بجسده و تفرغ لها، فهو لايبالى على ما اصبح من الدنيا، على عسر ام على يسر؛ (296) بهترين مردم كسى است كه به عبادت عشق ورزد و آن را در بر كشيده و قلبا دوست بدارد، و با تن خود انجام دهد و براى آن آسوده خاطر باشد (دل خويش را به كار ديگرى مشغول ندارد) چنين شخصى باك ندارد كه زندگى دنيايش به سختى بگذرد يا به آسانى .
نماز چشمه اى از چشمه ساران نيايش است و نغمه اى از نغمه هاى ستايش . بايد نمازگزار به نماز عشق ورزد، وگرنه حركات او در محضر پروردگار به نيم جوى نيرزد.
اويس قرنى خشوع در نماز را آن مى داند كه اگر تير به پهلوى نمازگزار زنند، خبردار نشود! و اين خضوع و خشوع ، و اين سكون و سكوت حاصل نشود، مگر آن كه نمازگزار، عاشق نماز باشد و نماز، او را از اين دنياى دون ، به سوى عالم قرب الهى به پرواز در آورد كه امام العارفين ، على عليه السلام نماز را اين گونه تبيين مى فرمايد :
الصلاه قربان كل تقى ؛ (297) نماز سبب تقرب و نزديكى به خداوند است .
و اگر نمازگزار در عالم قدس و فضاى قرب الهى در معراج و پرواز است ، ديگر به قول اويس : اگر تير به پهلوى او زنند، خبردار نشود!
مولوى اين عارف برجسته ، نماز عارفانه و نياز عاشقانه را اين گونه به تصوير مى كشد :