چراغ سى و چهارم : دعا براى دوست - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چو نماز شام ، هر كس بنهد چراغ و خوانى
    چو وضو ز اشك سازم ، بود آتشين نمازم
    عجبا نماز مستان ، تو بگو درست هست است آن
    عجبا دو ركعت است اين ؟ عجبا كه هشتمين است
    در حق چگونه كوبم ؟ كه نه دست ماند و نه دل
    به خدا خبر ندارم ، چو نماز مى گزارم
    پس از اين چو سايه باشم ، پس و پيش هر امامى
    به ركوع سايه منگر، به قيام سايه منگر
    چو شده است سايبانم ، چو روان شود روانم
    چو مرا نماند مايه ، منم و حديث سايه
    نكنى خمش ، برادر، چو پرى زآب و آذر
    زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300)



  • منم و خيال يارى ، غم و نوحه و فغانى
    در مسجدم بسوزد، چو بدو رسد اذانى
    كه نداند او زمانى ، نشناسد او مكانى
    عجبا چه سوره خواندم ؟ چو نداشتم زبانى
    دل و دست چون بردى ، بده اى خدا امانى
    كه تمام شد ركوعى ، كه امام شد فلانى
    كه بكامم و فزايم ز حراك (298) سايبانى
    مطلب زسايه قصدى ، مطلب زسايه جانى
    چو نشيند او نشستم به كرانه دكانى
    چه كند دهان سايه ؟ تبعيت دهانى
    زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300)
    زسبو همان تلابد (299) كه در او كنند يانى (300)



چراغ سى و چهارم : دعا براى دوست

و لقد ذكر عن هرم بن حيان انه قاپروردگار لاويس القرنى و رحمهما الله : يا اويس ! صلنا بالزياره و اللقاء. فقال اويس : قد وصلتك بما انفع لك منهما، و هو الدعاء على الغيب ، لان الزياره و اللقاء يعرض فيهما التزين و الرياء؛ (301) از هرم بن حيان نقل شده است كه به اويس گفته است : اى اويس ! با ديدار و ملاقات ، ما را از دوستى خويش بهره مند كن . اويس گفت : من با چيزى سودمندتر از آن دو با تو پيوندى دوستى بسته ام ، و آن دعاى نهانى است ؛ زيرا ديدار و ملاقات در معرض ظاهرسازى رياكارى است.

اويس قرنى تلاش مى كند از ريا و تزوير خلاصى يابد و در دوستى نيز اخلاص را شيوه خويش سازد. اين است كه وقتى ابن حيان از او ديدارهاى بيشترى را مى طلبد، اويس خاطر نشان مى كند كه معاشرت و ديدار، در معرض تزيين و تزوير و ظاهرسازى قرار دارد، و او به دعاى خلوت و به عرض راز و نياز در غياب دوست مشغول است . و با اين روش ، دوستى عميق را در فضاى معنوى مناجات جستجو مى كند.

امام باقر عليه السلام در تفسير گفتار خداى تبارك و تعالى : يستجيب الذين آمنوا و عملوا الصالحات ويزيدهم من فضله ؛ (302) خداوند دعاى كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند، اجابت مى كند و از فضل خويش آنان را افزون مى دهد فرمود :

هو المومن يدعو لاخيه بظهر الغيب فيقول له الملك : آمين و يقول الله العزيز الجبار : و لك مثلا ما سالت و قد اعطيت ما سالت بحبك اياه ؛ (303) مقصود مؤ منى است كه براى برادر خويش در پشت سر او دعا كند، پس فرشته براى دعاى او آمين گويد و خداوند عزيز و جبار فرمايد : براى تو است دو برابر آنچه درخواست كردى ، و به واسطه اين كه او را دوست داشتى ، آنچه را براى برادرت درخواست كردى ، به تو نيز داده شد (و دعايت در حق او مستجاب شد).(304) پس يكى از راههاى تحكيم محبت و تكريم مودت ، دعا براى برادران و دوستان است ، البته در پشت سر ايشان ، كه هيچ گونه ريا و تظاهرى در آن نباشد، به قول حافظ :

/ 99