پيامبر صلى الله عليه و آله در نگاه اويس - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به خدا سوگند كه براى مردمى هم كه پيش از تو بوده اند پيامبرانى فرستاده ايم . ولى شيطان اعمال زشت آنها را در نظرشان زيبا جلوه داد. پس ‍ امروز (روز محشر) شيطان يار آنهاست و به عذاب دردناك گرفتار خواهند بود.

اويس شيفته و فريفته ى زينتهاى شيطانى نيست . شعار او مراقبت است و مراقبت . او هر شامگاه در تداوم اين چوپانى به حساب و كتاب نفس خود مى پردازد و چنين مراقبتى را با محاسبه كمال مى بخشد. همان گونه كه در شتربانى عمل مى كند، در شب نيز به چوپانى نفس مى پردازد. شغل او چوپانى است ، اما ساعت كارش هشت ساعت در شبانه روز نيست بلكه او چوپان شبانه روزى و شغل او زندگى اوست . شغل اويس الگوى كاريابى است ، براى هر كسى كه كاميابى آروز مى كند.

شتربانى به اويس اين امكان را مى دهد، آن گونه عمل كند كه اميرالمؤ منين على عليه السلام به يكى از اصحابش به عنوان موعظه نوشت و تقواى شغلى را به او گوشزد نمود :

تو را و خودم را به تقواى كسى سفارش مى كنم كه نافرمانى اش روا نيست ، و اميد و بى نيازى جز به او و از او نباشد؛ زيرا هر كه از خدا پروا كرد، عزيز و قوى شد و سير و سيراب گشت و عقلش از اهل دنيا بالا گرفت ، تنها پيكرش همراه اهل دنياست ، ولى دل و خردش نگران آخرت است . آنچه را از محبت دنيا چشمش ديده ، پرتو دلش خاموش نموده ، حرامش را پليد دانسته و از شبهاتش دورى گزيده ، به خدا كه به حلال دنيا هم توجه ننموده ، جز به مقدارى كه ناچار از آن است ؛ مانند نانى كه به پيكرش نيرو دهد و جامه اى كه عورتش را بپوشاند، آن هم از درشت ترين خوراك و ناهموارترين لباسى كه به دستش آيد، و نسبت به آنچه هم كه ناچار مى باشد، اطمينان و اميدش ندارد، و اطمينان و اميدش به آفريننده همه چيز است . تلاش و كوشش كند و تنش را به زحمت اندازد. تا استخوانهايش ‍ نمودار شود، و ديدگانش به گودى رود و خدا در عوض نيروى بدنى و توانايى عقلى اش دهد، و آنچه در آخرت برايش اندوخته ، بيشتر است . دنيا را رها كن كه محبت دنيا انسان را كور و كر و لال و زبون كند، پس در آنچه از عمرت باقى مانده ، جبران گذشته نما و فردا و پس فردا كردن ؛ زيرا پيشينيانت كه هلاك شدند، به خاطر پايدارى بر آرزوها و امروز و فردا كردن بود تا آن كه ناگهان فرمان خدا به سويشان آمد (مرگشان رسيد)، آنها غافل بودند، سپس بر روى تابوت به سوى گورهاى تنگ و تاريك خود رهسپار گشته و فرزندان و خانواده اش او را رها كردند، پس با دلى متوجه و از همه بريده و ترك دنيا نموده ، با تصميمى كه شكست و بريدگى ندارد، به سوى خدا رو. خدا من و تو را بر اطاعتش يارى كند و به موجبات رضايتش موفق دارد. (22) اويس زندگى خويش را بر اساس اين رهنمودها به سر منزل كمال رهنمون و هواى نفس را سر نگون مى نمايد. براى او اشتغال اين چنين جلوه مى كند :

- سوز و گذار در عشق حق - اشتياق به خلوت و تنهايى ؛ - پرهيز از گوشه گيرى و دورى از مردم ؛ - علاقه روز افزون براى احسان به مادر.

و در نهايت ، شغل براى اويس عبارت از عبادت حق است . و به او رضايت خاطر مى بخشد، تا آن جا كه در اواخر زندگى و در كوفه نيز شتربانى و چوپانى و چوپانى مى كرد. (23)

پيامبر صلى الله عليه و آله در نگاه اويس

آن گاه كه اذان ، عطر يار را منتشر مى كند، دل اويس ديگر از آن خويش ‍ نيست . دلدادگى او با شنيدن اشهد الله محمد رسول الله صلى الله عليه و آله ، دو صد چندان مى شود. دلش مالال محبت پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله است و لبش تشنه بوسه ى خاك پاى يار، آتش ‍ اشتياق در دل او زبانه مى كشد. از زمانى كه خود را چنين مورد سوال قرار مى دهد : آيا آن فرداى روح افزا خواهد آمد كه خود را رد گلستان هدايت بيابم ؟! و به حمايت از اين كشش فطرى به سر كويش پر و بالى بزنم ؟! و چهره به چهره و رو به رو با آن آفتاب آفرينش گفتگو كنم ؟! آيا مى شود از گلستان رخسارش يك گل تبسم بچينم ؟!

قطعا كشش را بايد با كوشش زنده نگهداشت . اويس مى خواهد از نزديك به رسالت عبدالله ، فرزند گواهى دهد.

اما راهى دور و دراز پيش دارد. آرزو بزرگ است و مشكلاتش بيشتر، ولى در يك زندگى در هم و بر هم است كه آرزوهاى طبقه بندى نمى شوند و يك عمر عزيز، لبريز از بيهودگى مى شود. و هوا و هوس به سان آتش سوزان ،

/ 99