چراغ بيست و سوم : چهره حق - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

، چهره اى مقبول و مطلوب ندارد. البته مؤ من سخن حق را به صورتى گويا و شيوا و كاملا نرم و لطيف بيان مى كند، اما به هر حال ، حق ، سنگين و گران ، و باطل سهل و آسان است . امير بيان ، على عليه السلام اين اصول اساسى را چنين مطرح فرموده است :

ان الحق ثقيل مرى ء و ان الباطل خفيف وبى ء؛ (239) به داستى ، حق سنگين و گوارا است ، و باطل ، سبك و نابود كننده .

بديهى است كسانى كه راحت طلب هستند، متمايل به باطلند و از حق ، روى گردان . و اگر اهل حق و حقانيت به آنان سخن حقى را برسانند، دوستى خويش را با آنان بر هم مى زنند. اويس قرنى ، قربان حق محورى و حق مدارى خويش است ؛ زيرا سخن حق مى گويد، امر به معروف و نهى از منكر مى كند، در دوستى بى ملاحظه است ، اهل صلح و سازش با باطل نيست ، لذا خود چنين مى گويد :

گفتن سخن حق ، براى من دوستى باقى نگذاشته است .

چراغ بيست و سوم : چهره حق

اويس مى گويد ما سمعت كلمه للحكماء كانت انفع لى من قوله : صانع وجها واحدا، يكفيك الوجود كلها ؛ (240) از حكيمان ، سخنى از اين سودمندتر براى خويش نشنيده ام كه گفته اند : يك چهره براى خود بساز، تو را از تمامى چهره ها بى نياز مى كند.

يكى از ابعاد اخلاص ، به دور بودن از دو رويى است ، بر عكس يكى از ويژگيهاى نفاق ، ناخالصى مى باشد.

انسانهاى صادق و بى غل و غش ، نه فقط محبوب مردم خويشند، بلكه محبوب خدا و تاريخند. اما اشخاص دو رو، نه فقط منفور جامعه زمان خويشند، بلكه مغضوب خدا و تاريخند. آدمهاى پاك و صادق ، همانند آب زلال ، بى غل و غشند كه جامعه تشنه را از خلوص خويش سيراب و كامياب مى كنند، از آن جا كه حضرت حق يگانه و بى همتاست ، اهل حق و فضليت نيز چهره اى حقانى ، نورانى و يگانه دارند؛ زيرا دل ، زبان و عمل موحدان آيينه حق است . اين است كه اويس ‍ مى گويد : از حكيمان سخنى از اين سودمندتر براى خويش نشنيده ام كه گفته اند : يك چهره براى خود بساز، تو را از تمامى چهره ها بى نياز مى كند.

اويس اين پند حكمت آموز را آويزه گوش خويش نمود و يك عمر در رفتار و گفتار، رو راست و صادق بود، البته جاى شگفتى نيست ؛ زيرا اويس بر وجود خاتم پيامبران عشق مى ورزيد و سرمست عطر ولايت محمد صلى الله عليه و آله بود.

راستى چرا پس از پانزده قرن ، هنوز كه هنوز است آن گاه كه كلام مؤ ذن نورافشانى مى كند كه : اشهد ان محمدا رسول الله دلها به شوق او مى تپد؟! و چرا زيباترين نام ، نام او و گوياترين كلام ، كلام اوست ؟!

يكى از دلايل اين گرايش و عشق پرشور، اين است كه رسول الله صلى الله عليه و آله ، قبل و بعد از بعثت و قبل تو پس از به قدرت و حكومت رسيدن ، فقط و فقط يك چهره داشت ، آن هم چهره حق ، در اين درياى زلال يك قطره ناخالصى نبود و انگيزه غير الهى بدان راه نداشت . زندگى پيامبر داراى ابعاد گوناگون بود، اما در همه شئون حيات فردى و جمعى ، با همه رو راست و صادق بود.

انگار انسانها نفاق سنج دارند، اگر كسى به پست و مقام و علم و ثروت و موقعيتى برسد و چهره عوض كند، بلافاصله مردم بدان پى برند. از سوى ديگر مردم اخلاص را مثل نسيم هوا حس مى كنند و دوست دارند دريچه هاى دل خويش را به روى مخلصان باز كنند.

كسانى كه اين در و آن در مى زنند، براى خويش به صورت مصنوعى چهره هاى دروغينى دست مى كنند، سخت در اشتباهند، و به قول اويس ‍ يك چهره حقانى ، آدمى را از ساير چهره هاى رنگانگ بى نياز مى كند. اينان از تعفن نفاق خويش در عذابند، راه يافتگان حقيقت و دلباختگان فضيلت ، چهره اى واقع نما و به دور از نفاق دارند و غرق در نور و سرورند. ظاهر و باطن آنان با يكديگر تطابق دارند و با چهره پر از صدق و صفاى خود، ديگران را نيز در مسير تكامل يارى مى رسانند. هم خودشان از عطر توحيد مسرورند و هم ديگران . آنان مرز و مكان را مى شكنند و نور وجودشان در همه زمانها و همه مكانها جارى مس شود. همان گونه كه حضرت سيدالمرسلين صلى الله عليه و آله يك چهره حق نما داشت و شايستگى صفت رحمه للعالمين يافت . (241)

چراغ بيست و چهارم : بيمارى دلنشين

مردى بنگريست به اويس القرنى ، او را گفت : چونست اين كه تو را همچون بيمارى مى بينم ؟ گفت : چرا بيمار

/ 99