1 - چه نيكوست ايمان ، كه او را بيارايد علم ! - اویس قرنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اویس قرنی - نسخه متنی

محمدرضا یکتایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باشد كه هر قدر هدف متعالى شد، وسيله نيز بايد تعالى بيشترى داشته باشد و مسائل خوشبختى دنيوى و نيكبختى اخروى حل نمى شود، مگر اين كه وسائل مورد نياز آن فراهم گردد.

پس براى رسيدن به خوشبختى بايد به معجنون خوشبختى دست يافت .

اين جا اويس قرنى ، سخنى حكمت آميز دارد و تركيبات سازنده آن را بدين گونه طبقه بندى مى كند :

1 - ايمان و علم ؛

2 - علم و عمل ؛

3 - عمل و حلم ؛

4 - حلم و علم .

1 - چه نيكوست ايمان ، كه او را بيارايد علم !

ايمان و علم داراى مراتبى هستند. كسب مدارج اوليه هر يك چندان دشوار نيست ، اما اگر كسى طالب مراحل پيشرفته ايمان و يا علم باشد، ناگزير از تركيب ايمان و علم و تلفيق باور و دانش خواهد بود. ايمان و علم ، مجموعه اى را تشكيل مى دهند كه يار و ياور يكديگر شده و انسان را در طى طريق كمك مى كنند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، آدمى را در رسيدن به بهترين مراحل اين گونه راهنمايى مى فرمايد :

نعم وزير الايمان العلم (197) چه وزير خوبى است علم براى ايمان !

ايمان در كشور جان سلطان است و بايد حكم براند. اما هر سلطانى نيازمند وزيرى است لايق كه دقايق را دريابد و تابع حقايق باشد. حقيقتا علم ، وزير و معاون زيبايى است براى ايمان ، و ايمان با داشتن اين وزير، وارسته و وزين مى گردد.

حال اگر مفهوم مخالفت را در نظر بگيريم ، يعنى ايمان بدون علم و يا علم بدون ايمان . ايمان بدون علم ، يك دلبستگى كور است و علم بدون ايمان ، يك آگاهى بدون نور، و مجموعه ايمان و علم ، نور على نور خواهد بود و چه دل انگيز است اين نيايش امام صادق عليه السلام كه اللهم انى اسالك ايمان العلماء و فقههم (198) پروردگارا! از تو، ايمان و فهم دانشمندان را درخواست مى كنم .

2 - چه نيكوست علم كه او را بيارايدعمل !

چه زيباست دانشمندى كه به دانش خويش عمل مى كند. شيرينى علم را در عمل مى چشد و ديگران را نيز به اين راه مى كشاند. ايمان و علم به او كشش هديه مى كنند، اما با كوشش به كشش كمال مى بخشد. عالم عامل همانند درختى است تناور و بارور، و به سان چشمه اى كه آب گوارا در آن جارى است ، و همانند گلى با عطر و بويى دلپذير.

چه زشت است چهره دانشمندى كه مرد عمل نيست و علم و عمل را با هم عجين نكرده و كردارش گفتارش را تكذيب مى نمايد و نه تصديق و تاييد؛ او درختى است كه آب و خاك و نور را ضايع كرده بى آن كه اثر و ثمرى در بر داشته باشد؛ كوزه اى است قيمتى كه از آب گواراى آن خبرى نيست ، نه مردم از او راضى اند و نه خداوند و حتى خود او؛ او گلى است كه از دور جلوه اى زيبا دارد، ولى از نزديك بى رنگ و بو و بى خاصيت است . او سرابى است كه تشنگان را به خويش مى خواند و همگان را بى بهره از خود مى راند. و چه زيباست كلام امير بيان و مولاى متقيان ، على عليه السلام كه مى فرمايد :

العلم مقرون بالعمل ، فمن علم عمل ؛ و العلم يهتف بالعمل ، فان اجابه و الا ارتحال عنه (199) معلم نزديك و پيوسته به عمل است ، هر كس ‍ كه دانست ، عمل كرد علم ، عمل را به سوى خويش مى خواند، اگر او بپذيرد (كه درنگ مى كند و مى ماند) در غير اين صورت به جايى ديگر كوچ مى كند.

3 - و چه نيكوست عمل كه او را بيارايد حلم !

كسى كه اهل عمل است ، ولى بردبار و شكيبا نيست ، مردم از او گريزانند، حتى خود نيز از خويش متنفر است .

مردى كه بسيار كار مى كند، اما كارش با تندى ، عجله و ناشكيبايى همراه است و همواره مورد سرزنش قلبى و يا زيان ديگر قرار مى گيرد. بر عكس ، كسانى كه خلق و خوى آتشفشانى ندارد، بلكه از صبر و متانت ، درجه و نشانى دارند، هم كارشان مطلوب است و هم خودشان محبوب . البته هر كس به مقام بالاترى از علم و عمل برسد، بردبارى بيشترى از او انتظار مى رود. اين شكيبايى انسانها را به راه سعادت ، و گناهنكاران را به راه ندامت ، هدايت مى كند.

امام صادق عليه السلام غلامى را در پى كارى فرستاد، او دير كرد، امام به دنبالش رفت و مشاهده نمود كه او خوابيده است ، بالاى سرش نشست و او را باد مى زند تا بيدار شد. امام صادق عليه السلام را او فرمود :

اى مرد! به خدا قسم تو اين حق را ندارى كه شب و روز بخوانى ، شبت از آن تو و روزت از آن ماست .(200)

/ 99